نتایح جستجو

  1. marym

    همگانی ~•کـافـه نــادری☕•~

    @سارا مرتضوی @بی صدا @حدیثه خانم @(SINA) @وانیـلྉ @حسام فیضی @سمانه @سایهـ سٰـار @سونی @S. Ghazal @هوروس بفرمایید✨ Lagh2 سارا جان حساب میکنه
  2. marym

    همگانی تگ کن و کادو بده

    @حدیثه خانم 💗🌱🌺
  3. marym

    در حال تایپ دلنوشته نامه‌ای به سفر بی‌برگشت|marym

    زن، موجودی است که باید بشنود و ساکت بماند، دردهایش را در دل نگه دارد و هیچ‌گاه از آن‌ها سخن نگوید. او نباید اخم کند، نباید اشک بریزد و دلش نباید بگیرد. باید در روزها که کتک می‌خورد، شب‌ها در آغو*ش شوهرش آرام بگیرد. زن، موجودی است که حق شکایت ندارد و باید همه چیز را تحمل کند، چون او یک زن است...
  4. marym

    در حال تایپ رمان کوتاه شب‌های مرگ| marym

    صدای شکمم در سکوت اتاق به‌سان هشداری بود، گویی می‌خواست بگوید دیگه نمی‌تونی وجود من‌رو نادیده بگیری. تنها من و این صدا بودیم. خودم رو در آغو*ش گرفتم و پاهام رو به سمت شکمم جمع کردم. به صورت خونی شورآباری نگاه کردم که هنوز خون ازش فراوان می‌چکید. گلوم خشک شده بود و حس می‌کردم که هر لحظه بیشتر به...
  5. marym

    طنز کمک به ازدواج جوانان

    یکی دیدم، هرجا میرفت از اینکه ازدواج کرد می‌نالید هی میگفت پیرم کرد و فلان غلط کردم حالا زنش یه ماه بیمار شده، عین یتیم شده...حالا به غلط کردن افتاد میگفت اصلا قدرشو ندونستم
  6. marym

    طنز کمک به ازدواج جوانان

    درسته(: شوخی بود... و گرنه، زن زندگی رو رنگی میکنه. یه مرد بدون زن نمیتونه زندگی کنه.
  7. marym

    طنز کمک به ازدواج جوانان

    Lagh2حرف خودم نبود، حرف مردهای متاهله
  8. marym

    طنز کمک به ازدواج جوانان

    من روت کراشم ولی نمیخام بفهمی c54c27_25ndke-hanghead
  9. marym

    طنز کمک به ازدواج جوانان

    Lagh2زن یکی از بلاهای خداونده، نگیرن بهتره
  10. marym

    طنز کمک به ازدواج جوانان

    اصلا توی پیرمرد کی نگات میکنه Lagh2 من که ازت ناامیدم
  11. marym

    طنز کمک به ازدواج جوانان

    کی زن گرفت؟ کی هنوز مونده؟ Lagh2 حسام عین این دخترای تازه ب دوران رسیده براشون خاستگار میاد هی ناز میکنن و خجالت میکشن بگن وااایی ننه من ک از خدامه شوهرم بدید
  12. marym

    در حال تایپ دلنوشته جا ماندم | marym

    تو را می‌خوانم، تو را گوش می‌دهم، تو را می‌نوازم؛ تو همیشه در همه جا بوده‌ای و هستی، اما نامرئی و نامحسوس، همچو نسیم بهاری که در دل شب می‌وزد و روح را نوازش می‌کند.
  13. marym

    در حال تایپ دلنوشته نامه‌ای به سفر بی‌برگشت|marym

    خستگی، این کلمه برای توصیف احساساتم کافی نیست. خسته‌ام از توضیح دادن از گفتن اینکه دیگر نمی‌توانم ادامه دهم. خسته‌ام از تکرار اینکه او برای زندگی مناسب نیست؛ خسته‌ام از به زبان آوردن ناامیدی‌هایم و شکستگی‌هایم و هر بار که سعی کردم احساساتم را بیان کنم، آه که کسی نمی‌فهمد، کسی نمی‌شنود. افسوس که...
  14. marym

    در حال تایپ دلنوشته نامه‌ای به سفر بی‌برگشت|marym

    صداهایی که در سرم می‌پیچند، به قدری آزاردهنده‌اند که نمی‌دانم باید نفرین کنم یا به سرنوشت خود لعنت بفرستم. در این راه تاریک، احساس می‌کنم که در میانه‌ی یک نبرد بی‌پایان قرار دارم. چند سال دارم؟ آیا این سال‌ها به اندازه‌ی کافی برای تحمل این بار سنگین کافی هستند؟ می‌گویند یک زن باید تحمل کند، باید...
عقب
بالا پایین