وقتی به بیمارستان رسیدیم از همسرم خواستم تا زمانی که من جای پارک برای ماشینم پیدا می کنم به پذیرش برود و النا را بستری کند من هم بعد از چند دقیقه برگشتم و دیدم او به همراه دخترم النا هنوز روبروی در بیمارستان منتظر مانده است! از او پرسیدم چرا به داخل نرفتید؟ گفت: اینجا اعتراض شده و کارکنان...