پست 21
قدم سستی به سمت مبل همیشگی برداشتم و با نشستن روش، دستهام رو از هم ول کردم. با لیوان آب جا مونده توی دستش، روی مبل تک نفره دست راستم نشست.
- خب این مواقع من پر حرفتر از قبل میشم. همیشه وقتی با ارسلان دعوام میشد، میرفتم پشت مامانم قایم میشدم. ارسلانم که چارهای جز تسلیم شدن نداشت، با...