نتایح جستجو

  1. س

    در حال تایپ مجموعه شعر مردمک‌های مسموم | به قلم ستاره سربی

    مجنون‌تر ز آن بودم کز خاطر برم صدای ل*ب‌هایت را با درخشندگی سرخ‌گون سوزنده‌ای و تمام تو را بسپارم به آغو*ش انگشتانم که گشوده‌بودند برای خداحافظی اما تو سخت‌تر ز آن بودی که نیزه‌هایم در تنت فرورود و صدای نعره‌های صخره را غرق نماید در امواج شعله‌گون لهیب افروخته بر سینه‌ام تو را مصور نمودم بر...
  2. س

    در حال تایپ مجموعه شعر مردمک‌های مسموم | به قلم ستاره سربی

    ماه در کدامین تیره شب دفتر چشمان سحرگونت را کامل نمود و لبخندش را از پهنای آسمان زدود آنگاه که اختران به آغو*ش کشیدند تنت را در آینه‌های ماهیان عریان و دیگر پرستشی نبود بر سپهر محبوس در حوض کوچکت اما تو تنها پیراهنت را تکانده‌بودی از برگ‌های نمناک مغموم که باریده‌بودند از سپیدی صدایم هربار که...
  3. س

    جرگه‌ی شعر | اختصاصی، تیم منتقدان

    سلام و عرض ادب پیش از شروع نقد بسیار از مدیریت تالار شعر سپاسگزارم که با قرار دادن برنامه‌های خلاقانه‌ی این‌چنین در جهت رشد و پیشرفت تالار تلاش می‌کنند.-53-nhsatkt0wbyybq9t:" ۱) زبان شعر زبان شعر ادبی است؛ جملات و واژگان به صورت صحیح و مطلوب انتخاب شده و در چینشی دلنشین کنار هم قرار...
  4. س

    در حال تایپ مجموعه شعر مردمک‌های مسموم | به قلم ستاره سربی

    چگونه‌ تو را در آغو*ش گرفته‌اند شکوفه‌های سرخ برخاسته از تنم و به خون تازه‌ای آغشته‌اند دستانت را که بر گلوی چرکین‌ام زخم زد و تو هرگز نخواهی دانست تمام زخم‌های دروغین حقیر را تنها نگاه، التیام خواهد داد و شاید هیچگاه ندانی رد خنده‌های عمیقی برجاست در حباب تیره‌ای، پسِ مردمک‌های مسموم‌ات و...
  5. س

    در حال تایپ مجموعه شعر مردمک‌های مسموم | به قلم ستاره سربی

    عنوان اثر: مردمک‌های مسموم کاتب: حمیده‌ح در ژانر: عاشقانه به قالب: سپید دیباچه‌ای بر اثر: آفتاب پشت پلک‌هایت خواب بود پس غبار نمناک مه‌آلودی سرد و تصویر سکوت آویخته بر شانه‌‌‌ات را تلاطم تپنده‌ی مواج سینه‌ام بر درخشندگی فلس‌ها به انعکاس درآورد مربوط به مسابقه‌ی شعر نویسی کلمه انتخابی:دیپندنسا
  6. س

    تولدم مبارک💅🗿

    تولدت مبارک عزیزم تو عالی هستیnhsatkt0wbyybq9t:"-53-
  7. س

    در حال تایپ قصه‌های مجید سوزوکی | حمیده‌ح _ طنز

    یکی بود یکی نبود، غیر از خدا هیچکس نبود... قصه‌‌ی‌ما از آنجا شروع شد که شخصی به نام مجید سوزوکی تصمیم گرفت جهان را تغییر دهد. البته او می‌دانست که چنین تحولی به سادگی امکان‌پذیر نخواهد بود. بنابراین در ابتدا به سراغ شهردار محترم شهرستان گلابی‌آباد رفت تا طرح‌های اولیه‌اش را که زاییده‌ی اوهام و...
  8. س

    پایان همکاری [دفتر کار ناظر: Yasaman.bahadori]

    « دفتر کار ناظر رمان @yasaman.Bahadory )) ناظر: @yasaman.Bahadory در این تاپیک رمان‌های تحت نظارت خود را در قالب گزارش وضعیت رمان قرار می‌دهد. ضمن تشکر از حضور شما، تقاضا داریم نهایت همکاری را با ناظر رمان خود به عمل بیاورید. با تشکر | مدیریت تالار رمان |
  9. س

    در حال تایپ قصه‌های مجید سوزوکی | حمیده‌ح _ طنز

    عنوان قصه: قصه‌های مجید سوزوکی نویسنده: حمیده‌ح ژانر: طنز سبک: کمدی ناظر: @ژولیت مقدمه با احترام به ساحت مقدس هوشنگ مرادی کرمانی و مسعود ده‌نمکی باید بگویم، مجید شخص خارق‌العاده و غیرعادی نیست؛ بلکه هر یک از شما می‌توانید یک مجید سوزوکی بالقوه باشید! بستگی دارد که ذهن مبارک خود را در راستای...
  10. س

    اطلاعیه درخواست تایید قصه | کافه نویسندگان

    سلام خدا قوت درخواست تایید قصه قصه‌های مجید سوزوکی قالب: طنز رده‌ی سنی: بزرگسال خلاصه در این مجموعه، مسائل و دغدغه‌های اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی در قالب طنز و در روزمرگی‌های شخصی به نام مجید سوزوکی بیان می‌شود.
  11. س

    اختصاصی مجموعه شعر خونابه‌های‌مغرب | به قلم ستاره سربیی

    ۲۰.فالِ نیک بزرگراه، ریز می‌خندد بر شتاب چرخ‌های سالخورد و برف‌های گلی پیاده‌رو هنوز در آغو*ش گرفته‌‌‌اند زمستان را ماشین‌ها جیغ می‌زنند و فال‌‌های سرگردان پر‌می‌کشند در چهارراه قیرگونِ خیس از شکاف سرد پیراهن پسرکی هراسان تصویرِ انگشتان سرخ باریک زنی حبس بر حباب‌های ناتوان جویبار جوراب های...
  12. س

    اطلاعیه ☜درخواست ضبط آثار اختصاصی

    سلام خدا قوت درخواست ضبط مجموعه اشعار خونابه‌های مغرب...
  13. س

    نقد کاربر رمان آن من دیگر | به قلم زهرا رمضانی

    سلام خدا قوت عنوان رمان : عنوان جالب بود و از کشش لازم برخوردار بود. این تصور در مخاطب ایجاد می‌شد که با شخصی روبه‌رو است که در گذشته به گونه‌ای زندگی کرده و اکنون در شرایطی کاملا متفاوتی قرار گرفته. یا اینکه با شخصی مواجه است که بنا به دلایلی بخش ناشناخته‌ای از خود را نشان خواهد داد. خلاصه...
  14. س

    همگانی انقدر از نویسنده‌هایی که ... بدم میاد

    انقد از نویسنده‌هایی که کپی می‌کنن فک می‌کنن ملت نمی‌فهمن بدم میادا
  15. س

    نقدانه سری سیزدهم نقدانه²| VIXEN

    وی بسیار مشتی است-:)))))))) بدون چشم‌داشت از علم خود انفاق نموده و در حقیقت بسیار عالم و حرفه‌ایست! در لحظه برایتان شعر می‌سراید! تیکه‌های جالب و سنگین می‌اندازد و انسان را به تحسین وا می‌دارد. البته اخلاق مزخرفی هم دارد و وقتی شاهکاری خلق می‌نماید درست در لحظه‌ی اوج و وقتی در انتظار قسمت بعد...
  16. س

    صندلی داغ سری نود وهشتم صندلی داغ| با حضور Zizi

    سلام زهرای خشگلم سوال اول) فیلم‌های طنز دوست داری یا جدی؟ سوال دوم) به نظرت چرا انجمن انقد باحاله؟ سوال سوم) بلدی فحش بدی؟ سوال چهارم) اگه یه روز دختر داشتی اسمشو چی میزاری؟ سوال پنجم) دوست داری خرید کنی یا فیلم ببینی؟ سوال ششم) آیا من و دوست داری؟
  17. س

    پایان همکاری [ دفتر کار ناظر ستاره سربیی ]

    بررسی رمان کاراکال ۲۹ بهمن کاراکال صفحه‌ی ۵ پارت ۷ با دیدن کاروی که با دهان بسته و خون جاری شده از بینی‌اش، در آستانه‌ی ورودی دخمه ایستاده بود( کلمه‌ی دهان از فونت رایج خارج شده است) پارت‌۸ با وجود بسته‌های کو*ائین درون جیبش، اگر دستشان به او می‌رسید( کوکائین) پارت۹ موردی نبود. پارت۱۰ موردی...
  18. س

    اتمام یافته داستان کوتاه تجدد مُسری | حمیده ح

    حسام‌الدین عزیزم پس از اتمام عکاسی در باغ فرمانیه تا بازار مرا همراهی نموده و سفارش انگشتری یاقوت زمردین را به جواهرسازی حاذق داده و با تدارک چنین هدیه‌ی گران‌قدری مرا در این روز فرخنده بسیار مشعوف نمودند. ایشان با درشکه مرا تا منزل مشایعت نموده و هنگامی که قصد وداع با یکدیگر را نمودیم؛ خورشید...
  19. س

    اتمام یافته داستان کوتاه تجدد مُسری | حمیده ح

    جناب سیمون بسیار خوش‌قول بودند که در محل مذکور حضور یافته و دوربین شگفت‌آور خود را جهت عکاسی مهیا نموده‌ بودند. حسام‌الدین عزیزم نیز پیش از من خود را به باغ رسانیده و با جامه‌های فاخری که بر تن داشتند انتظار مرا می‌کشیدند. ایشان کلیجه‌ای مخملین تیره‌ رنگ بر تن نموده و کفش‌های دستک‌دار بر پا...
عقب
بالا پایین