یادش بخیر ی روز با دایی هام رفته بودیم خونه دوست پدر بزرگم .
منو دختر داییم اینقدر عکس انداختیم شارژ همه گوشیا تموم شد. نصف عکسا هم تار بود. در همون نزدیکی یه قلعه که با کاهگل ساخته شده بود دیدیم. یه شومینه تو خونهشون داشتن توش آتیش روشن کرده بودن . هوا خیلی سرد بود . چایی آتیشی هم خوردیم. شب...
▪با کاربر چه نسبتی دارید؟ دوستیشم
▪ اخلاق ایشون از نظر شما؟ عالیی??
▪ بهترین خاطرهای که با هم داشتین؟ یادم نمیااد???♀
▪ بدترین و بهترین ویژگی: ویژگی بد نداره ولی خیلی مهربونه?
▪ تا حالا شده از دستش ناراحت بشید؟ چرا؟ نچ
▪ از 100 به ایشون چند میدین؟ ۱۰۰ اگه بیشتر بود بیشترم میدادم
▪...