نتایح جستجو

  1. هوشـــنگ

    حرفه ای رمان استریوتایپ | LØSER

    هیچ مکالمه‌ای بینمان شکل نگرفت و بعد از برگشتن هم فقط صدای بوسه شهریار به پیشانی رها را شنیدم، سپس سمت آشپزخانه رفت، لیوان آب خنکی خورد و از خانه بیرون رفت. دست روی موهای پریشان و شلخته‌ رها کشیدم. مقصر تمام جار و جنجال‌های امروز فقط خودم بودم. از ماکارونی شفته شده تا فراری دادن شهریار همه و همه...
  2. هوشـــنگ

    حرفه ای رمان استریوتایپ | LØSER

    هنوز چشم‌های رهایش از اشک برق میزد. خواستم بگویم همه‌ چیز تمام شد؛ اما صدای سرفه‌های خشک و پشت‌ سرهمش رشته‌ی افکارم را برید. سرفه‌ها به خس‌خس تبدیل شد. نفسش کوتاه و بریده بالا و پایین می‌رفت. ترسیده فقط صدایش میزدم. - رها... مامان؟! بدنش را جمع کرده بود، دست‌های کوچک لرزانش روی سینه‌اش فشار...
  3. هوشـــنگ

    حرفه ای رمان استریوتایپ | LØSER

    لبخندی عصبی زد. - من که به هر سازی زدی رقصیدم. شعله‌های خشمم گویا قصد خاموشی نداشت و هر چه بیشتر دفاعیه‌ی شهریار را می‌شنید، سرکش‌تر میشد. - جلو کس و ناکس سر خم می‌کنم تو این شرکت وامونده برای دوهزار بیشتر، تو خونه‌ی خودم این قدر من رو خرد نکن! مغزم اجازه نمی‌داد ثانیه‌ای شهریار محق باشد؛ ولی او...
  4. هوشـــنگ

    طنز موسسه مالی اعتباری وزین (رقیب پرشین) با کمتر از نیم‌روز سابقه

    بهترین و معتبرترین موسسه رو دستش نیس odat_et3d_jc_ghey
  5. هوشـــنگ

    حرفه ای رمان استریوتایپ | LØSER

    آهسته شیر آب را بستم و اسکاچ کف مالی شده را کنار بقیه‌ی ظرف‌های کثیف رها کردم. احساس کردم فشارم به ناگهان سقوط کرده است، صندلی را برای نشستن برگزیدم و ماتم زده کنار میز نشستم. - خیلی گشنمه، ناهارو میاری؟ دست به چانه به چهره‌ی شهریار خیره ماندم. عنبیه‌های قهوه‌ای رنگ و براقش انتظار می‌کشید،...
  6. هوشـــنگ

    حرفه ای رمان استریوتایپ | LØSER

    مگس به حرف آمد. - تو ترسویی ناهید، یه ترسوی متظاهر، این از بقیه‌ی ترسوها بیشتر می‌ترسه. ترسویی که از این‌که بقیه بفهمن ترسوعه هم می‌ترسه. پس از شنیدن چند بار پشت سر هم کلمه‌ی ترس در حالی که چنگالم را کنار سفره پرت کردم، دست زیر چانه گذاشتم. - من ترسو نیستم، این قدر این کلمه رو تکرار کن. همین...
  7. هوشـــنگ

    حرفه ای رمان استریوتایپ | LØSER

    در ادامه هم برای پرت کردن حواسم رشته‌های ماکارانی را در آب‌جوش فرو برده و بعد از چند دقیقه آن‌ها را با مایع نارنجی رنگ مخلوط کرده و اجازه دادم تا مدت کوتاهی تا دم بکشد. سپس هم بی‌معطلی سفره‌ی دونفره‌ای چیدم؛ اما باز هم نمی‌توانستم مغزم را از اتفاق‌ها دور کنم، حالا از دور ریختن قرص‌ها کمی پشیمان...
  8. هوشـــنگ

    طنز موسسه مالی اعتباری وزین (رقیب پرشین) با کمتر از نیم‌روز سابقه

    فقط پیشنهادم اینه یه اسم برا خودتون بذارین حداقل الان اسم موسیه رقیب پرشین باشه یه جوریه -2-35-
  9. هوشـــنگ

    طنز موسسه مالی اعتباری وزین (رقیب پرشین) با کمتر از نیم‌روز سابقه

    من قصدم حمایت از موسسه نوپای شماست عیزم نیازی ب پرداخت سود نیس باشه فعلا -2-35-
  10. هوشـــنگ

    طنز موسسه مالی اعتباری وزین (رقیب پرشین) با کمتر از نیم‌روز سابقه

    تو بگو من ب کی باید سکه بدم چرا هی میخوای سند قلب مردمو بدی 453427_25y-456-
  11. هوشـــنگ

    طنز موسسه مالی اعتباری وزین (رقیب پرشین) با کمتر از نیم‌روز سابقه

    @Azaliya خانوم ما رو راهنمایی نکردی آخرش چه وضع رسیدگیه اینجا -2-28-{}"
  12. هوشـــنگ

    طنز موسسه مالی اعتباری وزین (رقیب پرشین) با کمتر از نیم‌روز سابقه

    جای مطمئن دیگ سراغ داری ناظر گولم؟
  13. هوشـــنگ

    طنز موسسه مالی اعتباری وزین (رقیب پرشین) با کمتر از نیم‌روز سابقه

    عیزم برای شروع چقد بپردازم خوبه؟ odat_et3d_jc_ghey
  14. هوشـــنگ

    طنز موسسه مالی اعتباری وزین (رقیب پرشین) با کمتر از نیم‌روز سابقه

    راستش دلم میخواد گولشونو بخورم پیشنهاد وسوسه انگیزی دادن بم سند قلب شاهین ک نمیدونم کیه-2-35-
  15. هوشـــنگ

    طنز موسسه مالی اعتباری وزین (رقیب پرشین) با کمتر از نیم‌روز سابقه

    تقدیم شما کنم سرمایه رو؟ دسی دستی -2-35- مدرکی کاغذی چیزی اخه که
عقب
بالا پایین