نتایح جستجو

https://forum.cafewriters.xyz/threads/mjmvh-dlnvshth-hay-qlk-qlb-hvrzad-skndry-karbr-njmn-kafh-nvysndgan.40070/

مورد آخر شما گفتین عنوان نقطه امن هست، ولی عنوان قلک قلب بود.

https://forum.cafewriters.xyz/threads/mjmvh-dlnvshth-hay-qlk-qlb-hvrzad-skndry-karbr-njmn-kafh-nvysndgan.40070/ درخواست تگ. ایراداتی که داخل نقد گفته شد اصلاح کردم، به جز یک مورد که مقدمه است. اونم ویرایش می‌کنم.

چشم علائم رو هم حتما ویرایش می‌کنم

ژانر رو هم ویرایش می‌کنم حتما

درود عزیزم ممنون از وقتی که اختصاص دادید به نقد اثرم و اما در خصوص ابهام دلنوشته. منظور من از این که ته نشین نشد و روی امواج پریشان خاطرت آونگ ماند، اندوخته های قلک بود؛ شما حتما عنوان قلک قلب رو مشاهده کردید، سطر آخر مقدمه منظورش اندوخته های داخل قلک یا به زبان ساده احساسات اون شخصه، و منظور...

سلام سلام خواستم بگم اینجا داره خاک می‌خوره_nea"_ هیچی دیگه:two_hearts: اگه دلنوشته رو می‌خونین، خوشحال می‌شم نظرتون رو بدونم...

دنیل! هر چه به دنبال عشق دویدم، از من گریخت؛ و شاید یک روز هم دست سرنوشت، او را دنبال من بکشاند، حینی که از آن گریزانم. حالا همه‌ی دلبستگی های جهان، در من ل*ب مرز است و لبه تیز تیغ، یک به یک پیکرشان را می‌بوسد. می‌دانی عزیزم! دوست داشتم تنها درست به همان اندازه که یک فرصت زندگی دارم، زمان داشته...

https://forum.cafewriters.xyz/threads/mjmvh-dlnvshth-hay-qlk-qlb-hvrzad-skndry-karbr-njmn-kafh-nvysndgan.40070/ درخواست نقد برای اثرم داشتم.

https://forum.cafewriters.xyz/threads/mjmvh-dlnvshth-hay-qlk-qlb-hvrzad-skndry-karbr-njmn-kafh-nvysndgan.40070/ درخواست جلد دارم

هنوز می‌توانم به آسانی، برای صحبت با تو دلیل بیاورم. تا صبح بهانه بتراشم و حتی درمورد صدای خش‌ خش برگ ها زیر کفش هایم، گذر از کنار پیرمرد رفتگر، یا موسیقی بی کلامی که هر روز گوش می‌کنم، برایت قصه بگویم. یا حتی به ساده‌ترین شکل، تنها بپرسم: - حالت خوب است؟ اما دیگر نمی‌توانم؛ انگار من و تو هر...

دنیل! در جغرافیایی دور از من نفس می‌کشی و این جبر جوانه زده در ریشه‌مان، همیشه مانع از آن بود که بتوانیم کنار هم باشیم. این که هیچ رخداد مشترکی بین ما ثبت نشد، دلیل بلند بالایی است که بزودی از میان گلبرگ های ذهنت دود شوم. ولیکن به پاس درس بزرگی که به من دادی، این معلم را فراموش نمی‌کنم. می‌دانی...

https://forum.cafewriters.xyz/threads/mjmvh-dlnvshth-hay-rvyay-kal-hvrzad-skndry-karbr-njmn-kafh-nvysndgan.40044/

برای بار هزارم،خیلی دلم می‌خواهد این مسیر را دوباره بیایم، و برای بار هزار و یکم، می‌دانم که دوباره مجبور می‌شوم از آن بازگردم. دوست دارم بگویم می‌خواهم در کنارت باشم. اما یادم می‌آید که قبلاً بار ها گفته‌ام، نمی‌خواهم متظاهر باشی و این تمنای کنار تو بودن، ممکن است تو را ناچار به قایم باشک در...

دنیل! گفتی نمی‌خواهی وابسته‌ات باشم؛ وگرنه هیچکس آزرده نمی‌شود کسی را در زندگی داشته باشد، که او را دوست دارد و دل نگرانش می‌شود. حالا منظورت را فهمیدم! تو از جاری بودن عشقت در رود قلبم لذت می‌بردی، اما نمی‌خواستی که خودت هم، برای دختری که همیشه دیوانه خطابش می‌کردی این گونه باشی! آدمها ذاتاً از...

دنیل! از تو فاصله گرفتم، و این به معنی دوست نداشتن تو نیست. راستش را بخواهی، در تک تک ثانیه های قمر در عقرب این فاصله‌ی تحمیلی، دریافتم که چقدر در عدمت هسته‌ی قلبم از هم می‌شکافد، چه اندازه به شنیدن صدایت و لم*س گوشنواز خنده‌‌ هایت احتیاج دارم! اما، باید می‌رفتم. حرف نزدن با تو، شاید قلبم را مورد...

به نام خدا عنوان دلنوشته: رویای کال نگارنده: هورزاد اسکندری ژانر: #تراژدی سال نشر: بهار ۱۴۰۴ منتشر شده در: انجمن کافه نویسندگان - تالار ادبیات - بخش تایپ دلنوشته. مقدمه: این روزها مدام با خودم کلنجار می‌روم. دوست دارم به تو بگویم چقدر دلم برایت تنگ شده! اما کار درستی نیست. مدام می‌پرسم: - اگر...

https://forum.cafewriters.xyz/threads/mjmvh-dlnvshth-hay-nt-skvt-hvrzad-skndry-karbr-njmn-kafh-nvysndgan.39367/ اعلام پایان.

خیر موفق باشید.

https://forum.cafewriters.xyz/threads/mjmvh-dlnvshth-hay-nt-skvt-hvrzad-skndry-karbr-njmn-kafh-nvysndgan.39367/ درخواست تگ داشتم.