آبان بود یا آذر دقیق یادم نیست فقط یادمه وسط یه لحظهی زرد و نارنجی برای اولین بار دیدمش. توی پارک بودیم و او در فضای سبز ایستاده و با دوربینی که به گردنش انداخته بود در حال عکس گرفتن از پسر بچهی کوچکی بود. شاید احمقانه بود، اما با همان یکبار دیدنش دلم رفت! دلم رفت برای آن چشمان مشکی و مهربانش،...