نتایح جستجو

  1. Emily

    در حال تایپ رمان خزان شامگاه | شهرزاد قصه‌گو

    ماریوس کارنین از اتاق ام آر آی بیرون آمد. موهای خورشیدفامش، به درختان بید مجنون می‌مانستند. در چشمان زاغ‌رنگش، ترس و سردرگمی فریاد می‌زد و شیون سر می‌داد. - ما کجاییم اوژنی؟ اوژنی دستش را میان موهای قهوه‌ای خودش کشید و با ملاطفت گفت: - ما تو درمونگاهیم عزیزم. آزردگی در چهره‌ی ماریوس پدیدار شد...
  2. Emily

    نقد کاربر رمان: خزان شامگاه.به قلم شهرزاد قصه‌گو.

    نام رمان:خزان شامگاه. نام نویسنده:شهرزاد قصه‌گو. ژانر:تراژدی، عاشقانه. خلاصه‌ی رمان: اوژنی اتین زمانی که با همسرش ازدواج نمود، در مخیله‌اش هم نمی‌گنجید که روزی، مجبور به تماشای زوال خورشید محبوبش باشد. https://forum.cafewriters.xyz/threads/rman-khzan-shamgah-shhrzad-qsh-gv.40392/
  3. Emily

    در حال تایپ رمان خزان شامگاه | شهرزاد قصه‌گو

    انگشتان نحیف و سبزه‌اش را چنان در هم قلاب کرده بود که گویی هر لحظه امکان داشت بشکنند. مدام به در اتاق ام آر آی می‌نگریست؛ انگار باز شدن در آن اتاق کوچک، حکم قطعی سلامتی همسرش بود. وقتی دید همسرش مدام وسایلش را گم می‌کند، زیاد نگران نشد. به هر حال، ماریوس اتین یکی از حواس‌پرت‌ترین افرادی که خدا...
  4. Emily

    در حال تایپ رمان خزان شامگاه | شهرزاد قصه‌گو

    مقدمه: روزی آسمان به خورشید دل بست. او مهر را در بر گرفت؛ بستری برای درخششش شد؛ ساعت‌ها هم‌کلامش گشت و در یک کلام، قلبش را به او هدیه داد. اما خورشید قرار نبود همیشه بماند. وقتی آسمان به مهر درخشان عادت کرد، ناگهان زوال خورشید آغاز شد و آسمان ماند و قلب شکسته‌ و تلاش‌های نومیدانه‌اش.
  5. Emily

    در حال تایپ رمان خزان شامگاه | شهرزاد قصه‌گو

    عنوان: خزان شامگاه ژانر:تراژدی، عاشقانه نام نویسنده: شهرزاد قصه‌گو خلاصه: اوژنی اتین زمانی که با همسرش ازدواج نمود، هرگز در مخیله‌اش نمی‌گنجید که روزی، مجبور به تماشای زوال خورشید محبوبش باشد. https://forum.cafewriters.xyz/threads/40394/ لینک تاپیک نقد کاربران.
  6. Emily

    عشق به نفرت تبدیل میشه؟

    اگر عاشق ایده آلت باشی؛ ممکنه اگه دیدی اون فرد ازش تخطی می‌کنه؛ رهاش کنی.. البته گاهی نفرت دلایل منطقی داره.
  7. Emily

    عاشق شدی؟ عشق چیه اصلا؟ برام بگو...!

    عشق... گاهی شیرین مثل شکر و گاهی تلخ. اما دو چیز راجع بهش مشخصه: عشق یعنی خودش رو دوست داشته باشی؛ نه ایده آلت رو و همچنین همیشه خوشبختیش رو بخوای؛ حتی اگر دور از تو باشه.
  8. Emily

    دفتر ثبت دفتر ثبت هویت خون‌زادگان | خاندان نوکتارا

    نام جادویی:مونوس.(به معنی تنها.) لقب: خون‌آشام خودسرکوبگر. سن ظاهری:16 ساله. سن واقعی:۳۲۵ ساله. نژاد و خاندان: خون‌آشام، نوکتارا. مهارت:خون‌خوان. ویژگی‌های اخلاقی: بی‌اعتماد به نفس، علاقه‌مند به مطالعه، نسبتا باهوش، حساس، به شدت متنفر از خود. بی‌نهایت منزوی و در عین حال، از نظر عاطفی وابسته به...
  9. Emily

    مشاعره | مشاعره با اشعار شاعران |

    مجنون ز جهان چو رخت بر بست از سرزنش جهانیان رست.(نظامی.)
  10. Emily

    دنباله دار چیزی که نفر قبلی میگه رو داری؟

    تابلو که نه ولی رو کاغذ چندتایی دارم. البته ابدا حرفه‌ای نیستن ولی به هر حال.. دفتر طراحی سیاه‌قلم؟
  11. Emily

    دنباله دار "وایب نفر قبلی"

    پروفسور لوپین تو هری پاتر. یه آدم مهربون و حامی..
عقب
بالا پایین