بسم تعالی
رمان سایههای مرده
لینک رمان: [کلیک کنید]
ویراستار: @تاجِرِ غَم
قسمت مربوطه: #۱ تا #۴۳
ویراستار: @حدیثه🫧
قسمت مربوطه: #۴۴ تا #۸۶
تاریخ شروع: ۱۴۰۴.۵.۲۹
تاریخ تحویل: ۱۴۰۴.۶.۲۰
{به نام خالق قلم}
در اینجا ویراستار @Tiam.R گزارش خود را بعد هر ویرایش خواهد گذاشت.
ویراستار به این صورت گزارش کار میدهد:
لینک:
به قلم:
ایرادات:
تحویل به ویراستار:
اتمام کار:
ویراستاری احیای یک نوشته و هویت بخشی به آن است.
|موفق باشید|
{به نام خالق قلم}
در اینجا ویراستار @(SINA) گزارش خود را بعد هر ویرایش خواهد گذاشت.
ویراستار به این صورت گزارش کار میدهد:
لینک:
به قلم:
ایرادات:
تحویل به ویراستار:
اتمام کار:
ویراستاری احیای یک نوشته و هویت بخشی به آن است.
|موفق باشید|
با این اتفاق بسیار شگفتزده و آشفته شدم بودم.
بسیار غیرمنتظره و ناگهان قطرات اشک از چشمانِ سیاهتر از شبش مانند مرواریدهایی با ارزش همراه با قلب من فرو ریخت.
آرام و بیصدا میگریست، خیلی ملایم سرش را روی شانهام گذاشت. بغض درون گلویم با صدایی بسیار بد شکست، او را درک میکردم ما این بودیم...