نتایح جستجو

چمدان گوشه‌ی اتاق پوزخند می‌زند. موهایم را می‌کشم و یک لیوان آب را هم سر می‌کشم. تلویزیون شکسته، سریال مرگ خوشبختی‌ام را نشان می‌دهد و آه که بوی خاک می‌آید... .

تنفر در سلول‌به‌سلولم ریشه دوانیده. من از آرامش، عشق، نوازش و آغ‍وش‌های محبت‌آمیز ندیده بیزارم! سرفه می‌کنم و روی خودم بالا می‌آورم و پاک می‌شوم.

من براش اندروید بودم ولی اون (@شکارچی ) آیفون دوست داشت

_ ‏امیدوارم کسانی که شباهت شخصیتی زیادی به من ندارند، در خوشبختی باشند و یا لااقل وضع‌شان خیلی بهتر باشد! چون این اتفاقی‌ست که باید برای کسی که شبیه من نیست بیوفتد. و لابد چیزهایی که من هم گذرانده‌ام، بلاهایی بوده که باید بر سر آدم‌هایی که شبیه آن‌ها نبوده‌اند؛ می‌آمده... :) 22 خرداد 1401 22:15

@NUZHAN.P.FARD حقیقتا عادت کردم به اینکه نیمه شب در باکس آنلاینی‌ها ببینمت :)

در حضیض تنهایی‌ام پوسیده‌ام و گندیده‌ام و بوی تعفن می‌آید! گویی آلزایمر گرفته‌ام، که مردم از ذهنم پاک می‌شوند و من نیز پاک می‌شوم و بوی خون می‌آید... .

شکاک، پارانویید، متوهم نام‌های دیگر من‌اند. آیا مردم تا ابد می‌خواهند کور بمانند و با دست‌های خود گوششان را بگیرند و از حقیقت‌ها فرار کنند؟

1) اسمِ واقعیت: الهام 2) شهر محل سکونت: بوکان 3) غذای مورد علاقه: سالاد (برای من سالاد عذاست تامام :|) 4) وضعیت تاهل: عقاب 5) سن: 19 6) وضعیت مالی: زیر خط فقر:periodico: 7) رنگ مورد علاقه: خردلی 8) نفرِ قبلی یک انسانِ کیوتِ مهربون است 9) بدترین صفتت؟ بیش از حد اهمیت دادن 10) مزخرف‌ترین تفریحت؟...

لالا لالا... لالایی‌ات را یادم نمی‌آید! هوش و حواسم را به باد دادم و صوتِ حزینِ اجتماعِ کلاغ‌های منزوی، سکوت کوچه باغ را مچاله می‌کند.