نه یه بار رفتم مشهد تو برفا افتادم ترک مشهد برای همیشه کردم
حاضری دنیا رو زود ترک کنی و حادثه تلخی تو زندگیت رو نبینی یا زنده بمونی و شاهد اون اتفاق باشی؟
دفتر نویسندگی و خاطراتم که اشتباهی برده بودم اونجا و وسط اتاق ولو بوده کامل خونده، امشب می بینم بخشی از داستانی که تعربف میکنه از سختی هاش، برگرفته از زندگی خودمه هوف این زن کیه چیه واقعا؟چرا شبیه پرستوهاست ولی پرستو رو چه به من؟
این روزا هزار بار به خودم گفتم کاش هنوز تو زندگیم بود، وقتی همه چیز ناامن به نظر می رسه تنها نقطه امن تو ذهنم هنوز اونه، هنوز وقتی اعتمادم به تمام دنیا از بین میره، اون قابل اعتماد ترین ذهنمه...