درود بر اهالی شجاع و قدرتمند کافوارتز
قلب کافوارتز شما را فرا میخواند.
در مرکز شهر، خیابانیست فراموششده؛
با سنگفرشهایی ترکخورده، خانههایی بیپنجره و سکوتی که از صدای مرگ سنگینتر است...
نامش در چهارمین صفحهی کتاب نخست کافوارتز آورده شده...
« خیابان ساگ ویچ »
چندین سال است خیابان ساگ...
بسم آنکه درد را آفرید
نام دلنوشته: مخزن الدردها
نام نویسنده: خانومِ اِل
ژانر: اجتماعی، تراژدی
دیباچه:
همیشه در زندگیمان شبیه زالو بودیم، به آدمها چسبیده و غم و غصههایشان را تا قطرهی آخر میمکیدیم، وقتی هم که آدمها کارشان با ما تمام میشد، پرتمان میکردند در کاسهی آب نمک تا بمیریم؛ اما...
نام اثر: بایگانی انسان
نویسنده: خانومِ اِل
ژانر: علمی_تخیلی
خلاصه:
این مجموعه، بخشی از پروژهی بایگانی انسان است.
موجودی بینام و بیقلب، مأمور به مشاهده، تحلیل و ثبت احساسات گونهی H — که در زبان بومی خود آن را "انسان" مینامند — اقدام به گردآوری دادههایی عاطفی نموده است.
هر نامه، سندی مستقل...
بنام خدا
نام اثر: روزی روزگاری سَم
نام نویسنده: خانومِ اِل
ژانر: طنز
خلاصه:
یه سری چیزا تو زندگی هست که نه میتونی بندازیشون دور، نه میتونی قورتشون بدی.
پگاه با یه لپتاپ، یه لیوان چای و اعصابی ل*بمرز، شروع میکنه به نوشتن از لحظههایی که فقط یه ایرانی میتونه تهش رو بفهمه.
نه این یه زندگی...
•| دفتر امتیازهای نبرد نخست | کافوارتز |•
اینجا، میدان نبرد نخست است؛
جایی که امتیازات شما، سلاحهایتاناند و نامتان، با هر قدم، پررنگتر بر طومار سرنوشت کافوارتز نقش میبندد.
هر آزمون، قدمیست در دل تاریکی.
هر پاسخ درست، نوریست که مسیرتان را روشن میکند و امتیازاتتان، تعیین میکنند آیا در...
فراخوان آغازین قلمرو کافوارتز
آیا آمادهاید پا به سرزمینی بگذارید که در آن خون با جادو درآمیخته، گرگینهها در مه غلت میزنند و ساحران در سایهها ورد میخوانند؟
کافوارتز اکنون در آستانهی تولدی تازه است و برای آن، به نخستین اعضای وفادار خود نیاز دارد.
چه باید کرد؟
۱. در این فراخوان عضو شوید...
موضوع مقاله: یک جسد مومیایی شده در کافه نویسندگان کشف شد!!
گزارشی از یک کشف تاریخی در عمق انجمن
درست در یک شب طوفانیِ اینترنتی، زمانی که حتی ناظرها هم از تالار بیرون نرفته بودند تا مبادا تگهای جدید از آسمان ببارد، حادثهای رخ داد.
یکی از ژورنالیستها @رهگذر شب که طبق شایعات، همیشه با دمپایی...
نام اثر: خونِ میراث
نام نویسنده: خانومِ اِل
ژانر: فانتزی، معمایی
ناظر: @malihe
خلاصه:
جایی در دنیای پر از سنگ و خون، یک نفر باید جانشینی را بگیرد. اما این بار، دیگر نیازی به خون نیست.
دختری از نسل پادشاهان، در جستجوی حقیقت، میخواهد دنیای سلطنت را بدون قربانی کردن و خونریزی تغییر دهد.
اما چیزی...
موضوع مقاله: یکی از مدیران انجمن گم شد!
بیست دقیقه و هجده ثانیه تا مرگ روزنامهها
فاجعهای ژورنالیستی در کافهنویسندگان
هیچکس فکرش را نمیکرد. نه ما، نه شما، نه حتی ویراستاری که با «ن» و «نه» همیشه مشکل داشت. اما فاجعهای رخ داد. فاجعهای که از ظاهر سادهاش « مدیر بخش ژورنالنویسی @آسِمان؛...
موضوع مقاله: فاش شدن دو نامهی محرمانهی در کافه نویسندگان
نامهای محرمانه از کافه نویسندگان به ادارهی سانسور آثار ادبی(با احترام، اما با بغضی میان ویرگولها!)
به نام خدای حذفکنندهی بندها و ناظر نهایی طراح جلد
ریاست محترم ادارهی معظم سانسور آثار ادبیات نهایت خضوع و کمی حس شوخطبعی (که...
موضوع: جشن شبانه در کافه نویسندگان
وقتی فعلها از خود بی خود شده و نقطهها از خنده میافتند!
شب، آرام پایین آمده بود و سقف کافه نویسندگان را مثل پتویی سبک و خیالانگیز پوشانده بود. قهوهجوشها برای امشب خاموش بودند، و قلمها… آه قلمها! همهشان را برده بودند ته انبار، تا دیگر امشب کسی جمله...
موضوع مقاله: افتتاح بزرگترین فروشگاه کافه نویسندگان
از استعاره تا اسنک!
گزارشی از بازاری که نه نثر از آن در امان است نه نویسنده، نه حتی نقطهویرگول!
در آن صبح خرامان و ادیبانهای که خورشید از لای خطهای مورب دفتر مشق بالا میآمد و نویسندهای در گوشهای از کافه با تردید میان حذف جملهی دوم...
درود خدا بر شما اهالی پرفروغ کافه نویسندگان
موضوع مقاله: کنکورِ نویسندگی در کافه نویسندگان
به سوالات پاسخ بده تا نویسنده بمانی!
این مقاله تقدیم به تمامی نویسندگانی که هنوز فرق «میم دستوری» و «میم احساسی» را نمیدانند.
( و البته تقدیم به کسایی که امروز و دیروز کنکور دادند ).
صبح روز کنکور...
در مدرسهی کافه نویسندگان چه میگذرد؟!
در نقطهای دور از نقشههای رسمی، جایی میان خیال و کلمات، مدرسهای برپا شده به نام مدرسهی کافه نویسندگان؛ جایی که قوانینش را نه وزارت آموزش، که مکتب دل نوشته بود.
در این مقاله میخواهم یک روز از روزهایی که در این مدرسه سپری میشود را برایتان بازگو کنم.
نام مجموعه اشعار: از زبان دلتنگی
کاتب: خانومِ اِل
ژانر: تراژدی
قالب: سپید
دیباچه:
میخواهم از زبان دلتنگی بشنوی،
آنچه که در سکوت شبها فریاد میکشد.
کلمات نمیتوانند آن را بگویند،
فقط دل، در تپشهای بیصدا، به یاد تو میماند.
این دلتنگی، نه پایان دارد،
نه آغاز؛
فقط میان واژهها جا میماند.
بنام خداوند عجایب
موضوع مقاله:
سرزمینی عجیب به نام کافه نویسندگان
آیا تا به حال به سرزمینی پا گذاشتهاید که ایدهها مثل مورچههای شاکی از این طرف به آن طرف بدوند، داستانها با سرعت نور نصفه بمانند و خداحافظیها به تعداد برگهای پاییزی از آسمان بریزند؟!
نه، اینجا دیزنیلند نیست!
اینجا "کافه...
بنام او...
نام اثر: میان ما فاصلهای به شکل توست
نویسنده: خانومِ اِل
ژانر: تراژدی
مقدمه:
در برابر نبودنت ناتوانم...
مثل درختی که ریشهاش را از خاک بریده باشند، ایستادهام، اما نه برای زندگی؛ تنها برای اینکه سقوط، صدای تو را نشنود.
نه خواب آرام است، نه بیداری دلچسب.
همه چیز، شبیه...
بسم رب رَهدِلان
نام دلنوشته: رَهدِل
نام نویسنده: خانومِ اِل
ژانر: عاشقانه
دیباچه:
تا به خود آمدم دیدم رَهدِل شدی!
نه اشتباه نکن منظورم از رَهدِل آن مرغک بی خاصیت و ناتوان نیست. رَهدِل نامیست که روی تو گذاشتم.
رَهدِل یعنی تو!
تویی که نمیدانم از کدام ناکجا آباد سر و کلهات پیدا شد و دلم را...
نام اثر: بغضی میان واژگان
نویسنده: خانومِ اِل
موضوع: مجموعه شعر
ژانر: تراژدی
قالب: سپید
مقدمه:
واژگانم را درد بخوان،
که در میان هر کلمه، زخمی نهفته است.
در کدامین سکوت، واژهها به این اندازه گم شدهاند؟
گاهی خودم هم نمیدانم،
که این شعرها از دل من میجوشند یا از گلویم...
شاید آنچه میخوانی، فقط...