کوه پدر
صخرهی هیچکس را نمیپذیرم، وقتی که پدر کوه است.
باورم به صخرهها فرو ریخت، همیشه گویی به باد تکیه دادهام.
محتاطانه و بی انتظار میایستم؛ حتی اگر بگویند سخت ترین صخرهی جهان پشت من ایستاده برایم اعتباری ندارد.
چرا که مغز استخوانم به خاطر دارد، چگونه کوه مستحکمی که زبان زد خاص و عام...
زنجیر عقاید
آنقدر در یخچال عقایدشان حبسمان کردند، که در هوایی ماندهای تهو اورش فاسد شدیم.
نگهبانن درهای سرد خانهیشان نیز، آنقدر جامه در خمرهای این عقاید زدند که مستی عقلشان را پراند.
حتی توهم شادی این بادهی الوده انقدر سرگرمشان کرد که ریههایشان سرشار از هوایی مسموم یخچال شد و پوسیدند...
آدم خواران عاشق
در پستوی خانه نفرین شده، عزیزان گوشت مرا ذره ذره به دندان میکشند و صدای جیز جیزش سوار بر بوی تعفن جنازهی زخمها و مردگی های اهالی، خود را به گوش هایم میرساند. و از من میخواهد که تمامش کنم.
اما من این بار آرام و بیذوق او را به سکوت دعوت میکنم؛ دست او و تمام آسیبها را...
سرمای آتش
گفت مگر آتش هم سرما دارد و خندید.
با لبخند محوی همراهیش کردم و گفتم:بله چرا که نه.
اینبار بلند تر خندید و دیوانهای را نثارم کرد،بعد هم راهش را کشید و رفت.
رفت...
رفت و اجازه نداد به او بگویم که وقتی آتش جدایی پیوند پدر و مادر دارا را سوزاند، دارا در سرمای طردشدگی شعلههایش یخچال...
سخن نویسنده
شاعر، نویسنده، نقاش، هنرمند؛ افرادی که به احساسات جسم میبخشند.
شادی، عشق و اندوه را مینویسند میکشند و میسرایند. افکار بی تصویری که هنرمند به آنها تجسم میبخشد.
هنرمند، عاشقانهای خلق می کند که میتواند برای معشوقهاش، خودش، خواهرش، برادرش، مادرش، پدرش یا حتی برای گلی باشد...
نام اثر: سرمای اتش
سرشناسه: ارام،اتور، 1383.
موضوع:مشکلات اجتماعی، نثر ادبی، دلنوشته.
سبک/ژانر: تراژدی،فلسفی و اجتماعی.
سال نشر: یک هزار و چهارصد و چهار - 1404.
منتشر شده در: انجمن کافه نویسندگان - تالار ادبیات - بخش تایپ دلنوشته.
مقدمه: نگارش رنج های بشری را به امید همدردی و تغییر در زاویه دید...
سلام
خسته نباشید ببخشید بنده دوتا از موضوعاتم که برای یک کتاب هستن در واقع دوتا تایپک جدا زدم، الان متوجه شدم باید کلا یک تایپک بزنم و نباید جدا جدا باشن الان چیکار کنم بفرستم متروکه!؟
میتونم یکیو کلا ویرایش بزنم از صفر بنویسم و یکی دیگه رو بفرستم متروکه
نام اثر: دوام اوردن /جنگیدن
سرشناسه: آتور، ارام 1383
سبک/ژانر: رئالیسم، درام، تراژدی
سال نشر: یک هزار و چهارصد و چهار - 1404.
منتشر شده در: انجمن کافه نویسندگان - تالار ادبیات - بخش تایپ دلنوشته.
دیباچه:
به گمانم به گمانم در میان دوام اوردن ها معنایی که برایش دوام می اوردم بی معنا شده؛ اری دیگر...
نام اثر: برای رهایی
سرشناسه: آتور، ارام 1383
موضوع: دلنوشته، جهل مردم، ازادی
سبک/ژانر: رئالیسم، درام، تراژدی
سال نشر: یک هزار و چهارصد و سه - 1403.
منتشر شده در: انجمن کافه نویسندگان - تالار ادبیات - بخش تایپ دلنوشته.
دیباچه:
ما در این دیار برای آوازههای پر زرق و برق یا سکههای زر نمیجنگیم...