اگه قبلش سکته نکنم؛ خودمو به حالت نشسته میندازم همونجا جلوش رو زمین؛ چوبو میگیرم دستم؛ کشون کشون خودمو نشسته رو خاک می کشم عقب طوری که روم به طرفش باشه؛ در همون حال با چوبم هرچی سنگ و خاک هس، اینور و اونور میکنم و گرد و خاک میکنم و همزمان با این کارم با صدای بلند یکسری اصوات نامشخص رو فریاد...