قلم نویسنده و اینکه دوست دارم جو ی رمانش قشنگ باشه که حتی مکقع خوابم بهش فکر کنم و چیزهایی رو ازش یاد بگیرم که تو واقعیت شاید نتونم به اون خوبی درک کنم و یاد بگیرم.
یکی از فانتزیام اینه که با سفینه با دوستام بریم روی کره ی زمین بعد در سفینه رو باز کنیم از همون بالا خودمون رو پرت کنیم تا یه گوشه زمین سقوط کنیم البته زنده و سالم باشیما جیبمونم پر از پول و اینجوری خلاصه دور دنیا رو بگردیم یعنی هی بریم سوار سفینه بشیم بعد از مقطا مختلف زمین خودمون رو پرت کنیم...
خواب دیدم دبیر ریاضیم گفته یه فیلم ترسناک باید بسازید که نمره مستمرتون رو کامل بدم بعد به هر گروه یه عکس داد و گفت فیلم درست کنیم بعد سر گروه ها هم کارگردان منم کارگردان بودم بعد برای من عکس یه چاه بود که انگار جنه باید از اون میوندبیرون و خونه یه پیرمرد و پیرزن بود اون چاهه و من رفتم با دوستام...