دلارام😂
راستش من اول برای این که توی انجمن همکار بودم ترجیح دادم با یه اسم مستعار دنیز بیام که با کاربرای اون طرف برخورد نکنم ولی بعدش برای پیدا کردن یکی از کاربران مجبور به تغییر اسم شدم.
۱۷ سالمه...
اول موفقیت توی رشتم و بعدش مهاجرت
جای خودم زندگی میکنم برای چی زندگی دیگران رو خراب کنم؟:)
قطعاً علم
دو پارت خوندم انشاا... بعد امتحانات😂
خواب... آرامش داره حتی کابوسش رو هم دوست دارم
کتاب یا رمان... تو ژانری که علاقه دارم خوندش برام جذابه البته فیلم و سریال هم به وقتش خوبه...
سلام جانم...1t_:(
راستش برای تایپ رمان اومدم
در حال حاضرم سه تا رمان در حال تایپ و ۷ تا دلنوشته دارم ولی وقت پارتگذاری رو اینجا ندارم...
رشتمم تجربیه...
کلا همیشه سعی میکنم وقت استراحت هم ورزش کنم...
@ارغنون؛
ایشون رو خیلی دوست دارم هم از قبل میشناختمشون هم اشعارشون رو خیلی دوست دارم...
عنوان اثر: شهروای قیرگون
کاتب: به قلم دلارام
در موضوعِ: عاشقانه، تراژدی
به قالبِ: سپید
دیباچه ای بر اثرِ:
آنگاه چشمهایم را فرو بستم
دگر خموشی نگاه مه را پوشانده
از درد گاهی گسسته میشود
مرهمی نیست که بر این زخم کهنه گذارند
همی بیخاوی و هجر و تضرع ماند
سوگند تلخ و گس گیتی را بنوش چاوم...