عنوان: دیازپام
ژانر: درام _ عاشقانه
نویسنده : ژرویرا
پا بره*نه در میان صحرای غمم گم گشته ام. میدوم، میدوم به دنبال خوشبختی؛ هر چه میبینم سراب است. تشنه آرامش ام. اندام رعنایت را از دور مینگرم. آیا تو هم سرابی؟ یا جویبار زلال زندگانی؟
میخواهم تکیه گاهم باشی. بار سخت روز هایم را سبک کنی و در آغوشم...
خیلی برام سخته که بخوام اولین رمانم رو توی این ژانر شروع کنم، ایده توی ذهنم رو دوست دارم اما احساس میکنم با سبک عاشقانه شروع کنم بهتر باشه بعد ها شاید قلمم قوی تر بشه
اگر چیز جدیدی نوشتم که به نظرم خوب بود برای شما بفرستم؟
اگر دست و پاهایتان قطع شده بود و تشنه قطره ای آب بودید ولی حتی کسی نبود که از او لیوانی آب بخواهید چه میکردید؟ به مرز جنون نمیرسیدید؟
گاهی دست و پای ذهنمان قطع میشود و ما باید در دریای سهمگین دنیا غرق شویم و حتی توانایی شنا کردن را نداشته باشیم، کاش کسی باشد که غریق نجات ما شود، کاش دوستی باشد...
عنوان : کودک درونم را در آغو*ش بگیر
ژانر:جناییروانشناختیعاشقانه_درام
نویسنده : ژرویرا
دختری که نیمه گم شده اش را در تاریک ترین دوران خودش پیدا میکند. پسری که تمامی اطرافیانش میمیرند و همه انگشت ها به سمت او اشاره می شود. چه کسی قاتل است؟ آیا دختر می تواند سیاهی دنیای پسر را به روشنی تبدیل...
سلام وقتتون بخیر من برای تایید رمان درخواست دادم اما گفتن که این موارد و انجام بدم تا رمانم بهتر بشه و تایید بشه، هنوز رمانم و به طور کامل ننوشتم، تا همونجایی که نوشتم میخواستم بررسی بشه تا بقیشو به درستی بنویسم