کیاناز

  1. دختر خوشگل انجمن

    در حال تایپ دلنوشته افکار منحنی | نویسنده KIAnaz

    در میان استخوان‌های یکدیگر آواز می‌خوانند و یک به یک هم دیگر را به اوج مرگ فرا می‌خوانند. زندگی‌شان درد دارد و مهم نیست. این روزها چیزی مهم نیست. سردی میله‌های اتوبوس، گرد و غبار تهرانِ عظیم و تمام زشتی‌های منحنی به افکارشان! گویی یادشان رفته در حفاظت کامل خدا هستند.
  2. دختر خوشگل انجمن

    در حال تایپ رمان کوتاه هویت خونین | KIAnaz

    ****** از رستوران بیرون آمدیم. افتاده راه می‌رفتم و بی‌حوصله اطرافم را نگاه می‌کردم. از کنار بستی فروشی رد می‌شدیم. نگاهی عمیق به بستنی‌ها انداختم و بیخیال به راهم ادامه دادم. صدای برایان حواسم را جمع‌تر کرد. - بستنی می‌خوری؟ نگاهش کردم و به نشانه‌ی نه سرم را تکان دادم. دیگر چیزی نگفت و به...
عقب
بالا پایین