به کافه نویسندگان خوش آمدید

با خواندن و نوشتن رشد کنید و به آینده متفاوتی فکر کنید.در کوچه پس کوچه‌های هفت شهر نوشتن با ما باشید

دیالوگ های کافه نویسندگان

  1. K

    اختصاصی تاپیک جامع متن‌گرافی | دیالوگ‌های اختصاصی انجمن کافه نویسندگان

    امید: صبح‌ها رو دوست ندارم جناب سرهنگ. صبح‌ها... صبح‌ها خیلی خسته میشم. این خورشید که می‌زنه بالا ها، حس می‌کنم نفس نمی‌تونم بکشم. اصلاً... اصلاً بین این همه بدبختی و بی‌چارگی، تو این همه فلاکت، خورشید چرا طلوع می‌کنه؟ چرا باید نورانی بشه همه چی؟ کاش خاموش کنن این چراغ گنده رو... آدما تو تاریکی...
بالا