داستانک حیاط پشتی گورستان

  1. S

    پایان نقدوبررسی داستانک حیاط پشتی گورستان| ReiHane کاربر انجمن کافه نویسندگان

    ???داستانک??? ?نقد شروع داستانک : در شروع داستانک با این موضوع متفاوت که دشمن هر فردی را نیمه ی سفیدی آن می‌دانست و مغز انسان را به فکر وا می داشت و آدمی را به خواندن ادامه داستان ترغیب می کرد. و شروع مطلوبی برای داستانک محسوب میشد. ?نقد نام داستانک : نام اثر، نام خلاقانه ای بود و اسم از ترکیب...
  2. R

    در حال تایپ داستانک حیاط پشتی گورستان| ReiHane

    با صدای بلند خندیدم خدای من این همان کشیش پیر کلیسای نزدیک به تیمارستان بود، گاهی اوقات می آمد و برای رهاسازی ما از سوی شیطان دعا میخواند. با پوزخند و نفرت به او خیره شدم و گفتم: ـ درسته همین الان داخل لباس مشکی وارد شد. عصبانیت شلعه ور در نگاهش مثل جهنمی لذت بخش برای روحم بود. با صدای بلند...
عقب
بالا پایین