پارت پانزدهم:
در میان جنگل تاریک و یخزدهینزدیک روستا، در اثر ناپدید شدن لیزی، الکس از شدت عصبانیت بر خود میلرزید. به ناگاه مارگارت در پشت سر او ظاهر شد. زنی سراسر سیاهپوش با موهایی بلند و شب رنگ، صورتی رنگپریده و سفید و چشمان مرموزی که خباثت و بدذاتی وی را نمایان میساخت. سپس نفسهای حبس...