دلنوشته های حافظ موسوی

  1. K

    دلنوشته [ حافظ موسوی ]

    آرزوهایت بلند بود دست های من کوتاه تو نردبان خواسته بودی من صندلی بودم با این همه فراموشم مکن وقتی بر صندلی فرسوده ات نشسته ای و به ماه فکر می کنی.
عقب
بالا پایین