هروقت برای آشتی آمدی؛
گلویت را صاف کن،
جمله ات را با یک «دوستت دارم» شروع کن،
یا مثلاً «چقدر دلم برایت تنگ شده!» ؛
زن ها قرار نیست سردارانِ جنگ باشند!
یک دروغ کوچک کافیست . . .
انجمن رمان
انجمن رمان نویسی
انجمن رمان نویسی کافه نویسندکان
انجمن کافه نويسندگان
انجمن کافه نویسندگان مرجع اصلی تایپ و دانلود دلنوشتهدلنوشتهدلنوشته نویسندگان معروف
دلنوشتههایعاشقانهدلنوشتههای محمود دولت آبادی
متن های ادبی
محمود دولت آبادی
به یـــادت زنــده میمانم
شبانگاه تا سحرگاه را
به یادت یک نفس خوانم
یکــایک من غزلها را
نمیآید به چشم من
کمی خـواب و کمی رویــا
ولیکن باز می بینـم
رسیدن به تمام آرزوها را
نه خواب است و نه بیداری
نه مستی و نه هُشیاری
نمیدانم چه نامی برگزینم
بر ،چنین احـوال شیـدایی...