دلنوشته های عاشقانه

  1. نازلـی

    [ دلبر که جان فرسود از او ... ]

    هروقت برای آشتی آمدی؛ گلویت را صاف کن، جمله ات را با یک «دوستت دارم» شروع کن، یا مثلاً «چقدر دلم برایت تنگ شده!» ؛ زن ها قرار نیست سردارانِ جنگ باشند! یک دروغ کوچک کافیست . . .
  2. R

    اتمام یافته دلنوشته روشن‌ترین تاریکی | ReiHane کاربر انجمن کافه نویسندگان

  3. ی

    دلنوشته [ محمود دولت آبادی ]

    مطلب این است که حرف باد است... اما فکر آتش آتش را باید اول گیراند، بعد باد خودش به آن دامن می‌زند.
  4. Habib

    دلنوشته [ بهاره کیانی قلعه سردی ]

    به یـــادت زنــده می‌مانم شبانگاه تا سحرگاه را به یادت یک نفس خوانم یکــایک من غزل‌ها را نمی‌آید به چشم من کمی خـواب و کمی رویــا ولیکن باز می بینـم رسیدن به تمام آرزوها را نه خواب است و نه بیداری نه مستی و نه هُشیاری نمیدانم چه نامی برگزینم بر ،چنین احـوال شیـدایی...
عقب
بالا پایین