دلنوشته عاشقاته

  1. آناشید

    در حال تایپ دلنوشته نهفته در وجود | نویسنده آیلار

    عجیب وجودت در من رسوخ کرده است، حامی بنیان وجودم! می‌توانی عشق را در وجودم حک کنی در ژرفای احساسم می‌خواهم به ستودن‌تو بپردازم...
  2. مَـهـوا

    در حال تایپ دلنوشته اصطبار | نویسنده ح_وفا

    حال من بعد تو؛ همچو ماهی که در تُنگی تَنگ اسیر شده است همچو مزرعه‌ای که در خشک‌سالی نهال‌های امیدش را جوانه‌های کوچکش را از دست داده‌ است همچو ابر سیه‌فامی که محکوم به نباریدن است همچو بغض سنگینی که قصد شکستن ندارد همچو دیوانه‌ای که در جمع هوشیاران افتاده است! این‌گونه است حبیب قلب بی‌پناهم!
  3. L

    |گلدان گُلت گل کرده، حتما تو لبخند زده ای]

    خنده‌ات طرح لطیفی است که دیدن دارد!
عقب
بالا پایین