ژینا

  1. zhina

    جدی؟!

    چقدر زود همه‌چیز جدی شد... آینده جدی شد، زندگی جدی شد، روابطی که تا دیروز فقط چند لبخند ساده بودن، حالا وزنی پیدا کردن که شونه‌هامو سنگین می‌کنه. دوستی‌ها جدی شدن؛ دوستی‌هایی که شاید هیچ‌وقت فکر نمی‌کردم بتونن تا این حد حضورشون حیاتی باشه. آدم‌هایی که بودن یا نبودنشون فرق زیادی نداشت، یهویی شدن...
  2. zhina

    آقا نادر بریم؟

    حقیقتش یه سری حرفا بودن نه اونقدر دنباله‌دار که بشه اسمشونو گذاشت دلنوشته، نه اونقدر دم‌دستی که بشه تو نمایه جا داد. گفتم اولین پست باید جذاب باشه؛ ولی الان ۳:۲۶ صبحه و نه من جذابم نه نوشته‌هام؛ در نتیجه؟ توضیحات این وبلاگ شد: نوشته‌هایی بدون ژست قشنگ… چون ژست قشنگا معمولا خوابن این موقع شب...
  3. zhina

    ترجمه داستان تیاگو | ژینا

    عنوان: تیاگو عنوان اصلی: Tiago نویسنده:Reily Garrett ژانر: عاشقانه مترجم: ژینا ناظر: @دلارامـــ! خلاصه: به زودی قرار میگیرد
عقب
بالا پایین