پرنده سار

  1. K

    در حال تایپ وان شات خاتمه | پرنده‌سار کاربر انجمن کافه نویسندگان

    چند ثانیه‌ای به سکوت می‌گذرد. او که سقف را باز هدف قرار داده بود، با لحن پرهیجان آرامی، نگاهش را سمتم می‌چرخاند: - حالا تو رو یادم اومد.. آخرین باری که رفتی «میلو» یادته؟ چشمانش چه‌قدر زیبا بودند. با گفتن این جملات، سبزآبی نگاهش می‌درخشید. انگار که خاطره‌ای بس بعید را به خاطر آورده باشد. - ...من...
  2. K

    در حال تایپ وان شات بی تو ای عهدشکن | پرنده‌سار کاربر انجمن کافه نویسندگان

    پشت دستم را روی صورتش گرفت و بیصدا گریست. صدای نفس نفس زدنهای آرامش را پس از هر هق هق زدن بیصدایش میشنیدم و آخ از این دل که سودای آغــوش معصومه حالا حالاها باید برش بماند. در حالی که هیچ اطمینانی به کلماتم نداشتم، زمزمه کردم: - از اینجاهم نجات پیدا میکنیم. بگذارم که بمیرم، رهایم کن! میخواهم کمی...
  3. K

    در حال تایپ نمایشنامه بیا به دیدن من | پرنده‌سار

    سلام؛ ممنونم ازتـون و خیلی خیلی ممنون از اینـکه خوندید >>>> نمایش بیشتر حولِ مفهوم و پیام می‌چرخه تا داستان و پایان؛ واسه همین پایانش همین‌جاست دیگه ~
  4. ت

    ❀ آقای قاضی ... ❀

    + چرا کشتیش؟ - دانشجوی جدیدالورود بود. همراه خودش جا مدادی آورده بود. از این ماشینی ها آقای قاضی
  5. نازلـی

    تنگ ماهی | انجمن کافه نویسندگان

    انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان میدونی نهنگا خیلی بدبختن؟ هر چی گریه کنن دل دلبرشون براشون نمیسوزه فکر میکنه آب دریاس رو صورتشون. اینه که یهو نهنگه دلش میپوکه میاد تو ساحل و میمیره. نخند دکتر، من میدونم من خودم یه نهنگه مردم. #حمید_سلیمی
  6. K

    اتمام یافته مجموعه اشعار تاراج | به قلم پرنده سار

    من کمربندی بودم با سگکی شکسته بسته به کمر مردی که فرزندانش را نبوسیده بود آب با خودش نیاورده بود به کسی خبر نداده بود من کمربندی بودم با نارنجکی که به ام وصل بود با کیف پول پر از عکسی که پشت یکی از عکس هایش زنی با دست های لرزان نوشته بود: «مراقب خودت باش...» من کمربندی بودم که سالها بود، زیر...
  7. K

    مصاحبه ❁ مصاحبه‌ی اختصاصی با «زکیه اکبری» | نویسنده ❁

    بسمه تعالی شخصیت‌پردازی مهم‌ترین رکن نگارش کافه نویسندگان عاشقانه است. رمان‌های عاشقانه را در تمام زمان‌ها و در تمام دوران‌ها می‌توان یافت؛ اما به آسانی نمی‌شود داستانی را که با تمام زوایای فرهنگیمان هماهنگ باشد، پیدا کرد. و این شخصیت‌ها هستند که به این وجه داستانی، روح می‌بخشند و قصه‌ای را زنده...
  8. K

    در حال تایپ نمایشنامه شبانه | پرنده سار

    سرهنگ: یعنی هیچ اتفاق خاصی نیفتاد اون شب؟ امید: این همه اتفاق خاص. (سرهنگ چیزی نگفت) سرهنگ تو نبودی وسط زندگی ما که ببینی وضع خرابمو. که ببینی چه‌طوری شدم عروسک توی دستای یه زن! سرهنگ نبودی، پس نگو هیچ اتفاق خاصی نیفتاد. سرهنگ: خیلی خب، بعد از اینکه شام خوردید چی شد؟ امید: کمی فیلم دیدیم. یه...
  9. K

    مصاحبه ❁ مصاحبه‌ی اختصاصی با «مهرداد مراد» | نویسنده، مترجم و پژوهشگر ❁

    بسمه تعالی ادبیات جنایی همواره طرفداران خاص خود را داشته است. عده‌ای بر این باورند که مطالعه‌ی داستان‌های جنایی ملزم بهره‌ی هوشی بالایی‌ست و اگر مطالعه‌ی این نوع داستان‌ها چنین طلب کند، پس تصور کنید که نگارششان به چه دقت و تمرکزی احتیاج دارد! یکی از نویسندگان نوکار و سخت‌کوش این عرصه جناب آقای...
  10. K

    ناداستان

    انجمن کافه نویسندگان سرخیو خندید. «گفت پسرم نمی‌خواد عصبانی بشی. فکرش رو بکن: اگه نخوای رشوه بدی یه جورایی پرخاشگری حساب می‌شه. بعد گفت: خب چی کار کنیم؟» سرخیو گفت: «بذار حرفم رو اصلاح کنم. هیچ‌وقت تا حالا رشوه‌ی پولی ندادم.» معلوم می‌شود که دوستم آن موقع عجله داشته. درست است که چهارچوب‌های...
  11. K

    مصاحبه ❁ مصاحبه‌ی اختصاصی با «زهرا محمدی فرازاندام» | نویسنده ❁

    بسمه تعالی انجمن کافه نویسندگان پرداختن به مسائل اجتماعی يکی از گونه‌های ادبيات داستان‌نویسی‌ست كه امروزه مخاطب فراوانی بين نسل جوان و نوجوان پيدا کرده است. چنان‌چه از عنوان اين ژانر ادبي برمی‌آيد، نويسنده در آن به مسائل اجتماعی می‌پردازد و می‌کوشد تا از دريچه‌ی داستان، اين موضوع‌ها را بازگو...
  12. K

    مصاحبه ❁ مصاحبه‌ی اختصاصی با «محمد صمدی کاشانی» | شاعر و نویسنده ❁

    بسمه تعالی به راه عشق فتادم که از غمی برهم / ز چاله پای درآمد ولی به چاه افتاد اشعار نظم همواره دلنشین‌تر، شیرین‌تر و رساتر از اشعار سپید بوده و هستند؛ قلمی که به ریتم و وزن عادت کرده، به راحتی می‌تواند هر نوع جادویی از کلمات را بسازد و کام مخاطب را با شیوایی کلام شیرین کند. بسیار اندک‌اند...
  13. S

    اتمام یافته دلنوشته دلواره | پرنده سار کاربر انجمن کافه نویسندگان

عقب
بالا پایین