با خواندن و نوشتن رشد کنید,به آینده متفاوتی فکر کنید که بیشتر از حالا با خواندن و نوشتن میگذرد.در کوچه پس کوچههای هفت شهر نوشتن با کافه نویسندگان باشید
چرا زهر در آب میریزید
و خاک در نان؟
چرا پسماندههای آزادی را
در بیغولهی دزدان ریختهاید؟
چون به صدای بلند
نفرین نکردم سرنوشت تلخ دوستانم را؟
چون وفادار ماندم
به سرزمین اندوهبارم؟
اینگونه هم هست. شاعر نمیتواند زنده باشد
بی سایهی تبر جلاد بر گردن
سرنوشت این بود که جامهی گناهکارانِ پشیمان به...
سحرگاهان بیدار میشوی
سرمست از عطر شادی
و از پنجرهی کابین بیرون را مینگری
امواج سبز را
روی عرشه پیچیده در پالتو خز
گوش به ضربان آرام موتور میسپاری
و دیگر به چیزی فکر نمیکنی
جز دیدار او
که بدل به ستارهای شده
و آنگاه هر ساعت با هر نسیم شور دریا
جوانتر میشوی
آنا آخماتووا
مترجم : احمد پوری