شعر خارجی

  1. K

    شعر اشعار پل سلان | شاعر آلمانی

    توفانی عبوس آسمان را دربر کشیده‌است و از بورانِ برف گردابی بر آورده گاه چون درنده‌ای زوزه می‌کشد و گاه چون کودکی می‌گیرد لحظه‌ای خَس و خاشاک را به بام کهنه می‌کوبد و گاه چون مسافری مانده از راه بر پنجره می‌زند کلبه‌ی کهنه‌ی ما اما تاریک و غم‌افزاست بانوی پیر سرم! چرا پای پنجره چنین خموش...
عقب
بالا پایین