تاپیک جامع داستانک

  1. چَڪاوڪِ سِـپید؛

    تاپیک جامع داستانک | انجمن کافه نویسندگان

    چند روز پیش، "یولیا واسیلی اونا" پرستار بچه‌هایم را به اتاقم دعوت کردم تا با او تسویه حساب کنم. به او گفتم: - بنشینید یولیا.می‌دانم که دست و بالتان خالی است، اما رو در بایستی دارید و به زبان نمی‌آورید. ببینید، ما توافق کردیم که ماهی سی روبل به شما بدهم. این طور نیست؟ چهل روبل. نه من یادداشت...
عقب
بالا پایین