ترجمه رمان grave witch

  1. L

    رمان ترجمه رمان ساحره‌ی گور| حنانه کاربر انجمن کافه نویسندگان

    درحالی که از پردۀ کنار تخت فاصله می‌گرفت صدای قدم‌هایش بر کف‌پوش لینولئوم به گوش می‌رسید. - صبر کنید. چه چیزی در مورد لباسا وجود داره؟ آن‌ها به عنوان مدرک توقیف شده بودند؛ خم شدم و پرده را کنار زدم. - من می‌خوام جان رو ببینم. هنسن در دید من نبود اما پرستاری را دیدم که به طرفم می‌آمد؛ چشمانش درشت...
عقب
بالا پایین