آتریسا اکبریان

  1. ابتـهاج

    اتمام یافته دلنوشته غرشمال | تیم هشتم چالش ادبی

    پهنه بی‌کران آسمان، وارونه گشت. آدمیزادنماها به میخ کشیده شدند و خانه‌هایشان با خاک یکسان شد. راه رهایی؟ افسوس که چنین چیزی وجود نداشت!
  2. ابتـهاج

    ꧂☬ آتری از دیار اُردی‌ها ☬꧁

    زرای قشنگ ترم... دلتنگ بودیم که مرسی جذاب من ? مرسی جانا? مرسی آبجی?
  3. ابتـهاج

    اتمام یافته دلنوشته سقیم | به قلم ریحانه اکبریان و ح.وفا

    مرا به صلیب بکشید چند صباحی است که گیتی تاب و توان وجود مرا اندرون خود ندارد. لحاف ابرینه افلاک به زمین دوخته شده و ژرفای مذاب آتشفشان، فواد یشمی دریا را گداخته است. نیستی قسمت من است! مرا به صلیب کشید!
  4. ابتـهاج

    برگزیده رمان مفیستوفل | نویسنده آتریسا اکبریان

    گویی روح شیطانی لانه کرده درون پارچه نخ‌کش شده دستمال، کنترل تن آنا را دست می‌گیرد. لبانش به خنده‌ای سرشار از شرارت از هم فاصله می‌گیرند و کهکشان بی‌ستاره و سیارک چشمانش، در بی‌احساسی مطلق غوطه‌ور می‌شود. دسته‌ای کوچک از موهای طلایی رنگش از زیر شال زرشکی رنگ و ساده‌ای که همان عصر بعد تعویض...
  5. خ

    پایان نقدوبررسی دلنوشته خدیو آفاق | Atryssa.RA کاربر انجمن کافه نویسندگان

    ☆دلنوشته☆ ●نقد کلی دلنوشته: ما با دلنوشته‌ای با ژانر عاشقانه و در عین حال مذهبی رو به رو هستیم؛ دلنوشته روایتگر فردی‌ست که سعی دارد درهمه حال یاد خدا باشد و عاشقانه او را دوست بدارد و همواره از او کمک می‌طلبد. دلنگار به خوبی توانسته عجز و ناتوانی انسان، در برابر خداوند بلند مرتبه را به نمایش...
  6. ابتـهاج

    در حال تایپ پادکست اغوا | نویسنده آتریسا اکبریان

    اپیزود هفتم [آخرین اپیزود]: هر آدمی مسئول زندگی خودشه! لطفاً از دخالت توی زندگی بقیه دست بردارین. یه دوستی داشتم خواهر بزرگش تازه مطلقه شده بود. دختر بیچاره بعد چند سال ساختن با شوهر معتادش برای حفظ آبرو، مجبور شده بود طلاق بگیره چون پسر تازگی‌ها دست بزن پیدا کرده بود، همه جا نقل محافل...
  7. ج

    داستانک ریسمان خونابه | ریحانه اکبریان، ح _وفا کارگروهی کاربران انجمن کافه نویسندگان

  8. K

    اتمام یافته دلنوشته وداد ممنوعه | ریحانه اکبریان کاربر انجمن کافه نویسندگان

عقب
بالا پایین