به کافه نویسندگان خوش آمدید

با خواندن و نوشتن رشد کنید و به آینده متفاوتی فکر کنید.در کوچه پس کوچه‌های هفت شهر نوشتن با ما باشید

پویان اوحدی

  1. N

    دلنوشته [ پویان اوحدی ]

    رفاقت‌مان حرف نداشت، آنقدری که بعد از چند مدت باهم همکار هم شدیم. برای رسیدن به محل کار دقیقه‌ها کند می‌گذشت، مهم نبود که شب‌ها چقدر دیر می‌خوابیدیم چون صبح‌‌ش را با اشتیاق کامل بیدار می‌شدیم و با همان اشتیاق گازش را می‌گرفتیم که زودتر کارمان را شروع کنیم. در چیدن برنامه‌های مفرح رو دست نداشت،...
بالا