خبرت هست؟

  1. ی

    شعر ┘خبرت هست؟└

    ساقی، بده شرابم، کندر چنین بهاری نتوان ** خوردن بی‌مطربی و یاری یــــاری لطیف باید، گوینده‌ای موافق تا می‌توانـــــد از تن کردن بدل گذاری اوحدی
عقب
بالا پایین