تازه چه خبر

انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان

با خواندن و نوشتن رشد کنید,به آینده متفاوتی فکر کنید که بیشتر از حالا با خواندن و نوشتن می‌گذرد.در کوچه پس کوچه‌های هفت شهر نوشتن با کافه نویسندگان باشید

متون و دلنوشته [آنام کارا]

نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
شاعر انجمن
مدیر بازنشسته
May
6,568
15,462
218
میان ستاره‌ای
آنام کارا [Anam Cara]
این خیلی شبیه نام و نام خانوادگیه
ولی در اصل یه لقبه که معنیشم خیلی قشنگه.
آنام کارا به دوستی میگن که میتونی عمیق ترین رازها
و افکارتو بهش بگی و نگران قضاوت شدن نباشی...
و در یک کلمه، آنام کارا جفت روحیِ تو محسوب میشه.


پی نوشت:
بیشتر منظورش جفت روحی توی دوستیه تا یک را*بطه عاشقانه.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
شاعر انجمن
مدیر بازنشسته
May
6,568
15,462
218
میان ستاره‌ای
- امروز از آن روزهایی بود که دلم نمی خواست حرف بزنم!
شاید هم میخواست،اما آدم درستی پیدا نمیکردم...
حس میکردم یک چیزی یا یک اتفاقی گلویم را گرفته و ول کن نیست
نمیدانم چطور باید توصیفش کرد
و نمیدانم چطور باید منظور را رساند..
فقط یک چیز را به خوبی میدانم!
اینکه:
امیدوارم در زندگی تان بتوانید آدم هایی
را پیدا کنید که حالِ دلتان را برایشان به خوبی و بدونِ نگرانی بازگو کنید! سکوت سخت است، خیلی سخت!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
شاعر انجمن
مدیر بازنشسته
May
6,568
15,462
218
میان ستاره‌ای
فکر میکنم از نشانه های بزرگ شدن دوباره برنگشتن است،
همین که روی آن کلمه ی خداحافظ میمانی و زبانت دیگر به سلام دادن نمیچرخد،
نه خاطرات دوباره به سلام دادن وادارت میکنند و نه ته مانده های یک دوست داشتنِ عمیق
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
شاعر انجمن
مدیر بازنشسته
May
6,568
15,462
218
میان ستاره‌ای
خیلی وقته که دیگه نقش بازی نمیکنم.
اگه از کسی خوشم نمیاد یا از دستش ناراحتم به زور تحملش نمیکنم ، الکی لبخند نمی زنم ، تو جمعایی که بهم حس غریبه بودن رو میده نمیمونم ، با هر کسی صمیمی نمیشم ، از خودم به خاطر آدمای بی لیاقت نمی گذرم ، خلاصه بگم ، خیلی وقته یاد گرفتم زندگی کنم!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
شاعر انجمن
مدیر بازنشسته
May
6,568
15,462
218
میان ستاره‌ای
گفت می‌روم
و من اما دیگر تلاشی برای نگه‌داشتنش نکردم؛
انگار لبه‌ی پرتگاهی سست ایستاده‌ بودم؛
که هر آن احتمال سقوطم حتمی بود.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
شاعر انجمن
مدیر بازنشسته
May
6,568
15,462
218
میان ستاره‌ای
انگار خودم را به جایی دور از همه تبعید کرده‌ام
و این تنبیه ظالمانه روحم را صیقل می‌دهد.
انگار که از دل آتشی سوزان جان سالم بدر برده‌ام اما آثار سوزشی عمیق تا ابد چهره‌ام را در آیینه زشت نشان می‌دهد و دیوار‌های اتاقم نیز مرا طرد کرده‌اند.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
شاعر انجمن
مدیر بازنشسته
May
6,568
15,462
218
میان ستاره‌ای
خیلی وقته دیگه گریه نمی‌کنم!
به خودم قول دادم هر چی شد گریه نکنم؛
ولی این قطره‌های داغ سمج انگار،
از همه کسایی که می‌شناختم بهم وفادار‌تر بودن...!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
شاعر انجمن
مدیر بازنشسته
May
6,568
15,462
218
میان ستاره‌ای
گاهی فقط یک حاشیه‌ی امن و آرام میخواهی.
به دور از تمام دوست داشتن‌ها،
به دور از تمام دلتنگی‌ها،
به دور از تمام خواستن‌ها، نخواستن‌ها.
تو باشی، یک فنجان چای داغ، و یک موسیقی ملایم. چشمانت را ببندی، لم بدهی وسط یک بیخیالی مطلق، و تا چشم کار می‌کند، عین خیالت نباشد …‌‌
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
شاعر انجمن
مدیر بازنشسته
May
6,568
15,462
218
میان ستاره‌ای
آنهایی که ریشه ندارند؛
تا مُحبت می‌بینند
می‌روند...
وگرنه کدام درخت را دیده‌ای
کِ باغبانش را ترک کند؟!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Who has read this thread (Total: 0) View details

بالا