نمونهای از اشعار مانویانو
خسته مشو ای خِرَد؛
تن درمدهای عشق.
بیا گِرد آییم؛
و او را دریابیم؛
که پنهان از دیدههاست؛
که خموش است و سخن میگوید.
دو گوهر کز آغاز بودهاند؛
آنِ مَغاک؛
و او کز بلندا،
درخشنده است.
تاریکی فراز رفته؛
روشنی اما هبوط کردهاست.
خسته مشو ای خِرَد؛
تن درمدهای عشق.
مرگ چشندهٔ زندگیست؛
زندگی چشندهٔ مرگ.
آوردگاهِ وحشت گستردهاست.
خسته مشو ای خِرَد؛
تن درمدهای عشق.
چه بِشکوه این عشق؛
چه بِشکوه این خِرَد.
عشق آواره شد؛
خِرَد در جستجویش.
خسته مشو ای خِرَد؛
تن درمدهای عشق.
بیا گِرد آییم؛
و او را دریابیم؛
که پنهان از دیدههاست؛
که خموش است و سخن میگوید.
دو گوهر کز آغاز بودهاند؛
آنِ مَغاک؛
و او کز بلندا،
درخشنده است.
تاریکی فراز رفته؛
روشنی اما هبوط کردهاست.
خسته مشو ای خِرَد؛
تن درمدهای عشق.
مرگ چشندهٔ زندگیست؛
زندگی چشندهٔ مرگ.
آوردگاهِ وحشت گستردهاست.
خسته مشو ای خِرَد؛
تن درمدهای عشق.
چه بِشکوه این عشق؛
چه بِشکوه این خِرَد.
عشق آواره شد؛
خِرَد در جستجویش.
آخرین ویرایش توسط مدیر: