تازه چه خبر

انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان

با خواندن و نوشتن رشد کنید,به آینده متفاوتی فکر کنید که بیشتر از حالا با خواندن و نوشتن می‌گذرد.در کوچه پس کوچه‌های هفت شهر نوشتن با کافه نویسندگان باشید

شعر اشعار غاده السمان | شاعر سوری

مدیرتالارویرایش+طراح آزمایشی وبتون
عضو کادر مدیریت
مدیر رسـمی تالار
مدرس انجمن
ناظر رمان
منتقد انجمن
ویراستار انجمن
کپیست انجمن
ژورنالیست انجمن
مقام‌دار آزمایشی
برترین‌ مقام‌دار سال
Apr
3,145
21,234
218
یــه رویــــ?ــــای دور ... ?☝?
وضعیت پروفایل
زِندونی تو سِلولِ جِسم ..??✌?

دوست می‌دارم خیا*نت‌هایت را

2_161103_1_209.jpg


دوست می‌دارم خیا*نت‌هایت را
که به من روا می‌داری
زیرا تایید می‌کند که زنده‌ای
و از دروغ و نقاب پوشیدن
ناتوان
مرا نقاب‌ها به درد می‌آورد
بیش از به درد آوردن خیا*نت
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مدیرتالارویرایش+طراح آزمایشی وبتون
عضو کادر مدیریت
مدیر رسـمی تالار
مدرس انجمن
ناظر رمان
منتقد انجمن
ویراستار انجمن
کپیست انجمن
ژورنالیست انجمن
مقام‌دار آزمایشی
برترین‌ مقام‌دار سال
Apr
3,145
21,234
218
یــه رویــــ?ــــای دور ... ?☝?
وضعیت پروفایل
زِندونی تو سِلولِ جِسم ..??✌?

هرگز از یاد نخواهم برد



هرگز از یاد نخواهم برد
که هیچ کس درد زنی را احساس نمی کند
زنی که دندان هایش را
در چوب پنجره فرو می کند
تا کسی را صدا نزند
زیرا که می داند هیچ کس
به دادش نخواهد رسید

غاده السمان
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مدیرتالارویرایش+طراح آزمایشی وبتون
عضو کادر مدیریت
مدیر رسـمی تالار
مدرس انجمن
ناظر رمان
منتقد انجمن
ویراستار انجمن
کپیست انجمن
ژورنالیست انجمن
مقام‌دار آزمایشی
برترین‌ مقام‌دار سال
Apr
3,145
21,234
218
یــه رویــــ?ــــای دور ... ?☝?
وضعیت پروفایل
زِندونی تو سِلولِ جِسم ..??✌?

به‌ دنبال مرگم بروم



گفتند به پاریس می‌آیی
پیراهنی نو خریدم
خودم را با حماقتم معطر کردم
با سادگی‌ام آراستم
و منتظرت ماندم

وقتی یادداشت‌های روزانه جنگت را نشانم دادند
دیدم که در دستور کار تو
فقط یک زنم

تو مرا از دست دادی
به‌خاطر یک مشت بازیچه
که فکر می‌کردی مرا به تو نزدیک می‌کنند

تاریخ من با مردها این‌گونه است
فقط راستگویی معصومانه
مرا از پا می‌اندازد

تو
در هر شهری زنی داری
زنی که فکر می‌کند
تنها عشق تو است
اما من
همرکاب این قافله نمی‌شوم
نمی‌خواهم با عشقم
به‌دنبال مرگم بروم

غادة السمان
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مدیرتالارویرایش+طراح آزمایشی وبتون
عضو کادر مدیریت
مدیر رسـمی تالار
مدرس انجمن
ناظر رمان
منتقد انجمن
ویراستار انجمن
کپیست انجمن
ژورنالیست انجمن
مقام‌دار آزمایشی
برترین‌ مقام‌دار سال
Apr
3,145
21,234
218
یــه رویــــ?ــــای دور ... ?☝?
وضعیت پروفایل
زِندونی تو سِلولِ جِسم ..??✌?

متهم به دوست داشتن



متهم ام
به دوست داشتنت
به این جرم افتخار می‌کنم
و به فراموش نکردنت
و آرزویم این است
که مجازاتم
حبسِ ابد در گردشِ خونِ تو باشد

غاده السمان
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مدیرتالارویرایش+طراح آزمایشی وبتون
عضو کادر مدیریت
مدیر رسـمی تالار
مدرس انجمن
ناظر رمان
منتقد انجمن
ویراستار انجمن
کپیست انجمن
ژورنالیست انجمن
مقام‌دار آزمایشی
برترین‌ مقام‌دار سال
Apr
3,145
21,234
218
یــه رویــــ?ــــای دور ... ?☝?
وضعیت پروفایل
زِندونی تو سِلولِ جِسم ..??✌?

دوستت دارم



دوستت دارم
اما نمى‌توانى مرا در بند کنى

همچنان که آبشار نتوانست
همچنان که دریاچه و ابر نتوانستند
و بند آب نتوانست

پس‏ مرا دوست بدار
آنچنان که هستم
و در به بند کشیدن روح و نگاه من
مکوش‏
مرا بپذیر آنچنان که هستم

غاده السمان
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مدیرتالارویرایش+طراح آزمایشی وبتون
عضو کادر مدیریت
مدیر رسـمی تالار
مدرس انجمن
ناظر رمان
منتقد انجمن
ویراستار انجمن
کپیست انجمن
ژورنالیست انجمن
مقام‌دار آزمایشی
برترین‌ مقام‌دار سال
Apr
3,145
21,234
218
یــه رویــــ?ــــای دور ... ?☝?
وضعیت پروفایل
زِندونی تو سِلولِ جِسم ..??✌?

همچون صاعقه‌ای بر من فرود آمدی

yhni_hgslhk.jpg


همچون صاعقه‌ای بر من فرود آمدی
و مرا به دو نیم کردی
نیمی که دوستت دارد
و نیمی که رنج می برد
به خاطر نیمه‌ای که دوستت دارد
می‌گویم آری
می‌گویم نه
می‌گویم بیا
می‌گویم برو
می‌گویم اهمیتی ندارد
همه ی اینها را همزمان و در یک لحظه می‌گویم
و تو به تنهایی تمامی آنها را می فهمی
و هیچ تناقضی در حرف‌هایم نمی‌بینی
و قلبت به روی نور و تاریکی گشوده می‌شود
و در تمامی طیف‌های نور و سایه
چیزی برای گفتن وجود ندارد جز
دوستت دارم

غادة السمان
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مدیرتالارویرایش+طراح آزمایشی وبتون
عضو کادر مدیریت
مدیر رسـمی تالار
مدرس انجمن
ناظر رمان
منتقد انجمن
ویراستار انجمن
کپیست انجمن
ژورنالیست انجمن
مقام‌دار آزمایشی
برترین‌ مقام‌دار سال
Apr
3,145
21,234
218
یــه رویــــ?ــــای دور ... ?☝?
وضعیت پروفایل
زِندونی تو سِلولِ جِسم ..??✌?

من آغوشی برای تو نداشتم



من آغوشی برای تو نداشتم
تمام عشاق زندگی من افسانه های کهن بودند
می آمدند
می جنگیدند
ومی مردند
تو هم به این آغو*ش نمی رسی
زیرا نیامده مرده ای
این واقعیت عشاق من است

غادة السمان
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مدیرتالارویرایش+طراح آزمایشی وبتون
عضو کادر مدیریت
مدیر رسـمی تالار
مدرس انجمن
ناظر رمان
منتقد انجمن
ویراستار انجمن
کپیست انجمن
ژورنالیست انجمن
مقام‌دار آزمایشی
برترین‌ مقام‌دار سال
Apr
3,145
21,234
218
یــه رویــــ?ــــای دور ... ?☝?
وضعیت پروفایل
زِندونی تو سِلولِ جِسم ..??✌?

در قهوه خانه ساحلی می‌نشینم



در قهوه خانه ساحلی می‌نشینم
و به کشتی‌هایی خیره می‌شوم
که در بی‌نهایت ‌زاده می‌شوند
و ترا می‌بینم که
از قاره روبه رو می‌آیی
و بر روی آب ، شتابان
گام برمی داری
تا با من قهوه بنوشی
همچنان که عادت ما بود
پیش از آنکه بمیری
چیزی میان ما دگرگون نشده است
اما من بر آن شده ام تا
دیدار پنهانی مان را حفظ کنم
هر چند که مردمان پیرامون من
می پندارند که
آنکه مرد
دیگر باز نمی‌گردد

غاده السمان
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مدیرتالارویرایش+طراح آزمایشی وبتون
عضو کادر مدیریت
مدیر رسـمی تالار
مدرس انجمن
ناظر رمان
منتقد انجمن
ویراستار انجمن
کپیست انجمن
ژورنالیست انجمن
مقام‌دار آزمایشی
برترین‌ مقام‌دار سال
Apr
3,145
21,234
218
یــه رویــــ?ــــای دور ... ?☝?
وضعیت پروفایل
زِندونی تو سِلولِ جِسم ..??✌?

من همیشه حرفهایم اشکهایی بود



من همیشه حرفهایم اشکهایی بود
که بهانه ی بغض تو بود
نمی توانستم سخنی بگویم
پشت این روزهای تنهایی
تو مرا یاد زن بودنم انداختی
ومن را با عشق خود به آسمانی بردی
که ابرها احاطه اش کرده بودند برای باریدن
نه من باریدم نه تو
زیرا که ما حرفهایمان را همیشه باریده بودیم
به من مرد بودنت را اثبات کن
من که زن بودنم را هرشب به تو هدیه داده بودم
به من سقفی نشان بده
من که همیشه خودم را سایبان تو کرده بودم

غادة السمان
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مدیرتالارویرایش+طراح آزمایشی وبتون
عضو کادر مدیریت
مدیر رسـمی تالار
مدرس انجمن
ناظر رمان
منتقد انجمن
ویراستار انجمن
کپیست انجمن
ژورنالیست انجمن
مقام‌دار آزمایشی
برترین‌ مقام‌دار سال
Apr
3,145
21,234
218
یــه رویــــ?ــــای دور ... ?☝?
وضعیت پروفایل
زِندونی تو سِلولِ جِسم ..??✌?

بیشتر از تعداد گناهانم دوستت دارم

mkjk_lkh.jpg


بگو ل*ب‌هایت به شادی‌ام بگویند : باش
تا باشد و قلبم نغمه سر‌دهد
و چونان پرنده‌ای آتشین
میانِ رشته‌های طلاییِ خورشید به رق*ص درآید
و از سوختن در هیمه‌ی آتشِ خوشبختی نهراسد
چون دستت با معجزه‌ی پیامبر گونه‌اش لمسم کرد
ژرفنای وجودم که هزارتوی دالان‌ها و سردابِ‌ دردهای پنهان
و منزلگاهِ اشباحی بود که نیش‌ها و پنجه‌هایشان را بر دیوارِ گذشته‌ای زشت ساییده و تیز می‌کردند
ناگاه به پنجره‌ای بدل شد که پرده‌اش رنگین‌کمان است
پنجره ای گشوده به افق و نسیم و باران و رخداد‌های ناگهانی
و آوازِ پریزادگانِ عاشقِ شب
آنگاه که نقشِ صورتت بر خیالم می‌بندد
تنم به لرزه درمی‌آید



چون ساحلی که ذراتِ شن‌اش زیرِ تنِ شبِ تابستانیِ راکدی می‌تپد
و کوبه‌های طبلِ موج
و موسیقیِ مبهمِ ستارگان
دلم پر می‌کشد برای هرچه خوبی و پاکی‌
که در هستیِ پُر از افسونِ توست
بر فرازِ روزگارم پنبه‌ی ابرها را می‌زنی
و بارانی روشن می‌بارد
که غسلِ خوشبختی‌ام می‌دهد
نمی‌دانستم که زمان
چنین بختِ خوشی برایم اندوخته است
و راستش را بخواهی نمی‌خواهم باور کنم
که نیکبختیِ امروزم در کنارِ تو
طعمه‌ای در قلابِ رنج‌های فرداست
همه‌ی عشقی را که به من می‌بخشی
با ولعِ خاکِ خشک لاجرعه سرمی‌کشم
خیلی دوستت دارم
داغ‌تر از گدازه‌های آتشفشان‌های فعال
عمیق‌تر از کهکشانِ ستارگان
وسیع‌تر از رویاهای یک زندانی
خیلی دوستت دارم
دوستت دارم حتی بیشتر از تعدادِ گناهانم
و لبخندت ای غریب
وجودم را سرشار از خوشی می‌کند
چرا که می‌دانم وقتی که می‌خندی
در قلبِ صخره‌های سنگی روی کوه‌ها گل می‌شکفد
وقتی که می‌خندی
ماهی‌های رنگیِ آرزو بچه می‌آورند
و در سرخ‌رگ‌هایم شنا می‌کنند
وقتی که می‌خندی
گلزارِ گلبن‌های یاس‌ِ دمشقی روی روزگارِ آهنیِ زنگ‌زده‌ام گل می‌دهد
و بر سپیده‌ دم تکیه می‌زنم
که بی‌تردید سر خواهد زد
و منتظرت می‌مانم
و چون امواجم را درمی‌نوردی
دریاهایم در پیِ کشتی‌ات رهسپار می‌شوند
بی پشیمانی
سرنوشتِ من ؟
مشتم را برایت باز می‌کنم
نه اینکه طالعم را بخوانی
بلکه تا کف دستم بنویسی
هر چه از پیش‌گویی‌ها و خبرها و هر کلامی که می‌خواهی
و کف دستم ترسیم کنی
هر خط و راه و رمزی که دوست داری
با شاخه‌ی گل‌ِ سرخت
یا با تیزیِ چاقویت

غاده السمان
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Who has read this thread (Total: 0) View details

بالا