تازه چه خبر

انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان

با خواندن و نوشتن رشد کنید,به آینده متفاوتی فکر کنید که بیشتر از حالا با خواندن و نوشتن می‌گذرد.در کوچه پس کوچه‌های هفت شهر نوشتن با کافه نویسندگان باشید

شعر اشعار وحشی بافقی

نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
شاعر انجمن
مدیر بازنشسته
May
6,568
15,461
218
میان ستاره‌ای
از برای خاطر اغیار خوارم می‌کنی
من چه کردم کاین چنین بی‌اعتبارم می‌کنی
روزگاری آنچه با من کرد استغنای تو
گر بگویم گریه‌ها بر روزگارم می‌کنی
گر نمی‌آیم به سوی بزمت از شرمندگی‌ست
زآنکه هر دم پیش جمعی شرمسارم می‌کنی
گر بدانی حال من گریان شوی بی‌اختیار
ای که منع گریه بی‌اختیارم می‌کنی
گفته‌ای تدبیر کارت می‌کنم وحشی منال
رفت کار از دست کی تدبیر کارم می‌کنی
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
شاعر انجمن
مدیر بازنشسته
May
6,568
15,461
218
میان ستاره‌ای
شعر عبور از مه وحشی بافقی
دلم برای تو و شعر تازه ات تنگ است
دلم برای تو و شعر تازه ات تنگ است
دلم هوایی آن لهجه ی خوش آهنگ است
من از خودم به دلم می گریزم آری من
من از خودم به دلم می گریزم آری من منی که عقل و دلم سال هاست در جنگ است
قبا به قد من ای عقل پابرهنه مدوز
قبا به قد من ای عقل پابرهنه مدوز
برای قامت ما این لباس ها تنگ است
چه دیر می گذرد لحظه های آمدنش
همیشه عقربه ی انتظارها لنگ است
همیشه عقربه ی انتظارها لنگ است
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Who has read this thread (Total: 0) View details

بالا