تازه چه خبر

انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان

با خواندن و نوشتن رشد کنید,به آینده متفاوتی فکر کنید که بیشتر از حالا با خواندن و نوشتن می‌گذرد.در کوچه پس کوچه‌های هفت شهر نوشتن با کافه نویسندگان باشید

اندیشه نو...

L

Lidiya

مهمان
انجمن کافه نویسندگان

ملتِ بی سواد ، زاده نمی شود
ساخته می شود ... !

بی سوادیِ حقیقی ، ربطی
به معلومات و تحصیلات ندارد !
بی سوادی یعنی ؛ شبکه ی
محبوبِ اجتماعی را که باز می کنی ؛
تمامِ صفحات ، پر باشد از
روزمرگیِ آدم معروف ها ،
مسخره بازیِ معروف نماها ،
قضاوت هایِ بی سر و ته ،
و توهین هایِ شرم آور ... !
نه از مطالبِ آموزشی خبری باشد ،
نه از چهار کلام حرفِ حساب ... !
بی سوادی یعنی ؛ تویِ صفحه
و روی پروفایلت بنویسی ؛
به بهشت نمی روم اگر مادرم آن جا نباشد
و کمی آن طرف تر ، مادرت
از بی توجهی ات بغض کرده باشد
بی سوادی یعنی ؛ مسیرِ تمامِ لباس فروشی و
آرایشگاه هایِ شهر را از حفظ باشی ،
اما حتی یک بار هم گذرت به
کتابفروشی نیفتاده باشد ...
این بی سوادیِ مدرن ؛
دارد فرهنگمان را از ریشه می خشکانَد
حواستان هست ؟!

 
آخرین ویرایش:
L

Lidiya

مهمان
انجمن کافه نویسندگان

ما مهربان نیستیم، ما مهرطلب هستیم.

ما جلوی آدمها تعریفشان را می کنیم ولی پشت سرشان همه جور حرف می زنیم!

ما وقتی به کسی می رسیم برای اینکه خودمان را خوب جلوه بدهیم همه چیز را تحمل می کنیم اما حاضر نمی شیم درد و رنجِ ایستادن پای حق خودمان و آنچه را که درست است بپذیریم!

برای همین دروغ می گوییم، تعارف می کنیم، سازش می کنیم، پنهان می کنیم و غرق در فریب و تزویر و تظاهر و تعارف می شویم، تا به همه بگوییم خانمها أقایان من خوبم!
فرهنگ هلاكويی
 
آخرین ویرایش:
L

Lidiya

مهمان
انجمن کافه نویسندگان

آدم ڪور را میتوان درمان ڪرد

ولے نادان متعصب را هرگز ...
تعصب ڪور‌‌ڪورانه ،آدم بینا را ڪودن میڪند
تعصب یک امر اشتباه است ، حال فرقے نمیڪند ڪه این تعصب نسبت به دین ، مذهب ، نژاد ، قوم ، رنگ ، و حتے فردے باشد ...
تعصب ، تعصب نام دارد ...

آدم متعصب براے مخفے ڪردن ضعف اجتماعے خود همواره در حال فرافڪنے ، تهمت ، افتراء ، دروغ پردازے ، جعل سازے و نسبت به منتقدان خویش است

غافل از اینڪه برجسته ترین راه شناخت یک آدم ، اعتراف شجاعانه او به اشتباهات گذشته خویش است.
 
آخرین ویرایش:
L

Lidiya

مهمان
انجمن کافه نویسندگان

عشق مرز نمی شناسد



بسیاری از مردم مایلند عشق خود را صرفاً نثار کسانی کنند که سزاوارش می پندارند، در صورتی که همه افراد این شایستگی را دارند. مها تما گاندی برخورد فیلسوفانه ای با این واقعیت دارد. او میگوید: 《از گناه بیزار باش، اما گناهکار را دوست داشته باش.》 تا زمانی که عشق و محبت ما سراسر جهان را دربرنگیرد، تضاد و دوگانگی ادامه خواهد داشت: تو در مقابل من، ما در مقابل آنها، سفید در مقابل سیاه و آمریکایی در مقابل روسی و همه اینها به دليل تعارض ما با نوع دوستی، یگانگی و مشارکت است. به خاطر می آورم که زمانی مادریزرگم تحت مراقبت و پرستاری مادرم بود. او لباسهای این پیرزن نودساله را عوض می کرد، غذا در دهانش می گذاشت و مانند بچه ای از او پرستاری می کرد. برایم جالب بود. یک بار خندیدم و گفتم: 《نمیدانم مادر کیست و بچه کدام است؟ آیا چند وقت پیش این رفتار معکوس نبود؟》

باید باور کنیم که همه یکی هستیم و رنج بشریت رنج خود ماست. این وظیفه سیستم آموزشی است که این طرز فکر را در اذهان مردم جامعه زنده کند. یک ضرب المثل چینی میگوید: 《اگر فقط به فکر سال آینده هستی، بذری بکار. اگر به ده سال دیگر می اندیشی، نهالی غرس کن و اگر به صدسال دیگر فکر میکنی، در آموزش و ارتقاء فرهنگ جامعه بكوش.》

اگر تعلیم و تربیت اشاعه یاید و وجدان بشری بیدار شود، نیرو و هزینه ای که صرف جنگ و درگیری در سراسر جهان میشود در جهت رفع نابسامانی، گرسنگی و بیکاری و آموزش صرف خواهد شد. متأسفانه دروغ، تظاهر و تقلب که در جوامع بشری ریشه دوانده، میرود تا روزی تاروپود آن را درهم پیچد و مرگ و انهدام دسته جمعی را به دنبال داشته باشد. سالها پس از این فاجعه، نسل های بعدی پیام های حیات بخشی را که از زبان فیلسوفان و رهبران مذهبی در مورد یگانگی و تعاون و اتفاق بیان شده بود به خوبی درک خواهند کرد و باورشان خواهد شد که انسانها یکی هستند و آنچه باید هر انسانی به انسان دیگر ارزانی دارد عشق است و دیگر هیچ





وین دایر

عظمت خود را دریابید

ص 13 و 14
 
آخرین ویرایش:
L

Lidiya

مهمان
انجمن کافه نویسندگان

ماناآگاهانه اعتقادات بسیاری را از خانواده بر میگیریم و گزینش های زندگی مان را تحت تأثیر آنها شکل می دهیم و بی آن که از خود بپرسیم که 《آیا این باورها مرا نیرومند میکنند، یا نه؟》 صرفا رفتار افراد خانواده مان را تقلید میکنیم. البته اگر اعتقادی که بر میگیرید موجب شادمانی شماست، اشکالی ندارد، اما اگر چنین نیست آن را بررسی کنید. تعصب ها، درد و رنجها، احساس گناه و خجالت از نسلی به نسل بعد منتقل میشود. آیا مسایل شما متعلق به خودتان است و یا آنها را از نسل پیش به ارث برده اید؟

دبی فورد
نیمه تاریک وجود
ص 139
 
آخرین ویرایش:

Who has read this thread (Total: 0) View details

بالا