گفتگوی آزاد انقدر از نویسنده‌هایی که ... بدم میاد

[مِلـودی،]

... میخوان با تخریب بقیه دیده شن ....

 

[افسونگر]

اینقدر از نویسنده هایی که میخوان تو چشم همه فرو کنن نویسنده ان بدم میاد

 

[yasaman.Bahadory]

انقدر از نویسنده هایی ک تا رمانشون محبوب میشه روانشون خر*اب میشه و با مردم بازی میکننو هر هشت سال ی بار پارت میدن بدم میاد که نگو

 

[سِرمه.]

انقدر از نویسنده‌هایی که داستان‌نویسی رو با مقاله نویسی اشتباه می‌گیرن بدم میاد.

 

[ساعت دار]

انقدر از نویسنده‌هایی که مزخرف‌ترین رمانو مینویسن بعد که داستانشون نقد میشه میگن نه عسیسم ببین دوگانگی نثر و توصیفات مستقیم و ایده‌دهی کلیشه‌ای سبک منه بدم میاد

 

[سِرمه.]

انقدر از نویسنده‌هایی که فکر می‌کنن نقد کردن چیزای بد یه تخریب مضر برای جامعه‌س بدم میاد.

 

[افسونگر]

انقدر از نویسنده‌هایی که مزخرف‌ترین رمانو مینویسن بعد که داستانشون نقد میشه میگن نه عسیسم ببین دوگانگی نثر و توصیفات مستقیم و ایده‌دهی کلیشه‌ای سبک منه بدم میاد

چرا به خودم گرفتم
انقدر از نویسنده هایی که فکر میکنن اسم در کردن هر چی دلشون خواست بنویسن بقیه باید به به چه چه کنن بدم میاد

 

[Zizi]

انقد از نویسنده‌هایی که تا یه پارت مینویسن میان صد تا تیزر و بنر براش درست میکنن بدم میاد

 

[Kiana Mahmoodinia]

انقدر از نویسندگانی که هی همه چیز رو توصیف میکنن و دست از سر جزئیات بر نمی‌دارن بدم میاد!...

 

[ستاره سربیی]

انقد از نویسنده‌هایی که کپی می‌کنن فک می‌کنن ملت نمی‌فهمن بدم میادا