با خواندن و نوشتن رشد کنید,به آینده متفاوتی فکر کنید که بیشتر از حالا با خواندن و نوشتن میگذرد.در کوچه پس کوچههای هفت شهر نوشتن با کافه نویسندگان باشید
من و دوستم دیروز رفتیم جنگل، دیدیم که یه لاشخور باکلاس با قاشق داره، لاشهی یه شیر رو میخوره.
تلگرام، بینی، مو!
عجبب جملهاییییی.تلگرام بینی مو؟ مغزم رگ به رگ شد ?
دیشب مدیر عامل اصلی تلگرام عکسی از مو های بینی خود به اشتراک گذاشت...
کفگیر.مدرسه.حمام
آدمای لوس رو باید با سکوت طلسم کرد:|عجبب جملهاییییی.
میخواستم برم مدرسه، دیدم از بوی خودم بدم میاد رفتم حمام. وقتی اومدم بیرون مامانم با کفگیر زد تو سرم.
سکوت، طلسم، لوس.
گل رز پروفایلش رو دیدم، بینیم خون اومد، دستمال کاغذی گم شد:|آدمای لوس رو باید با سکوت طلسم کرد:|
گل رز، دستمال کاغذی، خون
تو لوکسی و منه پررو مخت میکنمگل رز پروفایلش رو دیدم، بینیم خون اومد، دستمال کاغذی گم شد:|
لوکس،تو،پررو.
تو لوکسی و منه پررو مخت میکنم
خودکار، بغض، ماشین آشغالی
داشتم نمک میریختم تو ننمکدان که یهو داداشم چایی خالی کرد روم منم با فرچه دسشویی افتادم دنبالش سیاه و کبودش کردمخودکار و دادم به راننده ی ماشین اشغالی ازش امضا گرفتم از خوشحالی بغضم گرفت.
ننمکدان. چایی. فرچه ی دستشویی
یه کیک با طعم شکلات به شکل توپ خریدمداشتم نمک میریختم تو ننمکدان که یهو داداشم چایی خالی کرد روم منم با فرچه دسشویی افتادم دنبالش سیاه و کبودش کردم
کیک توپ شکلات