تازه چه خبر

انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان

با خواندن و نوشتن رشد کنید,به آینده متفاوتی فکر کنید که بیشتر از حالا با خواندن و نوشتن می‌گذرد.در کوچه پس کوچه‌های هفت شهر نوشتن با کافه نویسندگان باشید

برخی از ترکیب‌های کنایی پر استفاده | کافه رایترز

  • شروع کننده موضوع ILLUSION
  • تاریخ شروع
  • بازدیدها 3,880
  • پاسخ ها 79
مدیر بازنشسته + نویسنده ادبی
نویسنده رسمی
مدیر بازنشسته
Dec
558
4
103
Borujerd
وضعیت پروفایل
‏سوختم زین آشنایان، ای خوشا بیگانه‌ای •

•دل از خون رنگ ساختن: کشتن

•دل از دست رفتن: عاشق شدن

•دل از کسی برگرفتن: از کسی دست برداشتن، رها کردن

•دل از مهر کسی پاک کردن: قطع علاقه، عشقی را فراموش کردن

•دل بستن: علاقه‌مند شدن، عاشق شدن
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مدیر بازنشسته + نویسنده ادبی
نویسنده رسمی
مدیر بازنشسته
Dec
558
4
103
Borujerd
وضعیت پروفایل
‏سوختم زین آشنایان، ای خوشا بیگانه‌ای •
•دل به دریا زدن: جسارت و شجاعت از خود نشان دادن

•دل به مهر کسی دادن: عاشق شدن

•دل پر از باد داشتن: افسوس و تاسف خو*ردن

•دل پر از کسی داشتن: از کسی ناراحت بودن، کینه‌ی دیرینه داشتن

•دل‌خون بودن: عاشق و غم‌زده بودن
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مدیر بازنشسته + نویسنده ادبی
نویسنده رسمی
مدیر بازنشسته
Dec
558
4
103
Borujerd
وضعیت پروفایل
‏سوختم زین آشنایان، ای خوشا بیگانه‌ای •
•دل سنگ: بی‌رحم و نامهربان بودن

•دل سپردن: تسلیم شدن

•دل گرفتن: غمگین و ناراحت شدن

•دل شستن: شک از دل بیرون کردن

•دل گسل: بی‌قرار کننده، آزار دهنده
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مدیر بازنشسته + نویسنده ادبی
نویسنده رسمی
مدیر بازنشسته
Dec
558
4
103
Borujerd
وضعیت پروفایل
‏سوختم زین آشنایان، ای خوشا بیگانه‌ای •
•دل از عزا در آوردن: خو*ردن غذا پس از مدتی گرسنگی

•دماغ سوختن:شرمنده و خجالت زده شدن

•دم بر اوردن: زبان گشودن، سخن گفتن

•دم در نیاوردن: سکوت کردن، سخن نگفتن

•دمی را خوش نخواندن: زمان را مناسب ندیدن
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مدیر بازنشسته + نویسنده ادبی
نویسنده رسمی
مدیر بازنشسته
Dec
558
4
103
Borujerd
وضعیت پروفایل
‏سوختم زین آشنایان، ای خوشا بیگانه‌ای •
•دمی آب خو*ردن: لحظه‌ای آسوده بودن

•دندان به دندان کین خاییدن: بسیار خشمگین شدن

•دندان قروچه کردن: خشمگین شدن

•دنیا را به کسی دادن: بی‌نهایت خوشحال و هیجان‌زده بودن

•دو چشم خرد را پوشیدن: عقل و اندیشه را نادیده گرفتن
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مدیر بازنشسته + نویسنده ادبی
نویسنده رسمی
مدیر بازنشسته
Dec
558
4
103
Borujerd
وضعیت پروفایل
‏سوختم زین آشنایان، ای خوشا بیگانه‌ای •
•دود چیزی به چشم کسی رفتن: پیامدهای بد آن شامل کسی شدن

•دو قدم بیش نبودن: فاصله‌ای بسیار ناچیز، نزدیک بودن

•دوش به دوش: همراه هم، با هم

•ده روزه: مدت زمان اندک

•دهن کجی کردن: مسخره کردن
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مدیر بازنشسته + نویسنده ادبی
نویسنده رسمی
مدیر بازنشسته
Dec
558
4
103
Borujerd
وضعیت پروفایل
‏سوختم زین آشنایان، ای خوشا بیگانه‌ای •
•دهنه‌ی جیب را تار عنکبوت گرفتن: خسیس بودن

•دیده از دیدار آفرینش فرو بستن: مردن، زمان مرگ

•دیده بر هم زدن: یک لحظه

•دیدگان پر خون بودن: به شدت گریستن، غم و اندوه بسیار
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مدیر بازنشسته + نویسنده ادبی
نویسنده رسمی
مدیر بازنشسته
Dec
558
4
103
Borujerd
وضعیت پروفایل
‏سوختم زین آشنایان، ای خوشا بیگانه‌ای •
▪︎راه بیابان را پیش روی کسی باز گذاشتن: کسی را آواره کردن

▪︎راه گرداندن: دور کردن

▪︎راه نمودن: راهنمایی کردن

▪︎رجز خواندن: خودستایی کردن، دیگران را مسخره کردن

▪︎رخ باختن: ترسیدن
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مدیر بازنشسته + نویسنده ادبی
نویسنده رسمی
مدیر بازنشسته
Dec
558
4
103
Borujerd
وضعیت پروفایل
‏سوختم زین آشنایان، ای خوشا بیگانه‌ای •

▪︎رخت افکندن: اقامت کردن، ساکن شدن

▪︎رخت بربستن: آماده‌ی کوچ شدن

▪︎رخت کشیدن: نقل مکان کردن

▪︎رخ سندروس شدن: بسیار ترسیدن

▪︎رنگ از رخ پریدن: ترسیدن
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مدیر بازنشسته + نویسنده ادبی
نویسنده رسمی
مدیر بازنشسته
Dec
558
4
103
Borujerd
وضعیت پروفایل
‏سوختم زین آشنایان، ای خوشا بیگانه‌ای •
▪︎رنگ باختن: ترسیدن

▪︎رنگ پریدن شب: صبح پدیدار شدن

▪︎روبه‌راه شدن: آماده و مهیا شدن

▪︎روز بر کسی ابری بودن: بدبخت و بیچاره شدن

▪︎روز سیاه داشتن: بدبخت و بیچاره بودن
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Who has read this thread (Total: 0) View details

بالا