تازه چه خبر

انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان

با خواندن و نوشتن رشد کنید,به آینده متفاوتی فکر کنید که بیشتر از حالا با خواندن و نوشتن می‌گذرد.در کوچه پس کوچه‌های هفت شهر نوشتن با کافه نویسندگان باشید

بزرگترين دستاورد شهريار

کاربر انجمن
کاربر انجمن
Apr
2,540
4,890
223
20
وضعیت پروفایل
کاشکی بد نشود آخر این قصه‌ی بد...
شهريار همه عمر عاشقِ حافظ بود و کدام شاعرِ فارسي‌زبان هست که عاشق حافظ نباشد. اما در قرن اخير يکي از دو‌سه شاعري است که بيش از همه عاشق حافظ است، دست‌کم هيچ شاعري نتوانسته است اين مايه ارادت به حافظ را به ما نشان دهد. بسيار طبيعي است که با اين مايه ارادت به حافظ، بسياري از غزل‌هاي شهريار به لحاظ وزن و قافيه، شبيه غزل‌هاي حافظ باشند، اما اين امر به خودي خود شيفتگيِ واقعيِ او را به حافظ نشان نمي‌دهد؛ شايد شاعرانِ ديگري هم باشند که ديوانِ حافظ را طابق‌ُ النّعل بِالنّعل جواب گفته باشند از «اَلٰا يا اَيّها‌ السّاقي» تا «مي‌خواه و گل‌افشان کن...»

اين کار به خوديِ خود نشانه‌اي از دلبستگيِ آن شاعران به حافظ نيست. هرکدام از مقلّدان حافظ در طول قرون و اعصار اين امتياز را دارند؛ شهريار در اينجا مقامي فراتر از ديگران دارد. شهريار با حفظ استقلالِ روحيِ خويش و با پاسداري از حال‌و‌هواي روحي خود توانست به جمال‌شناسيِ شعرِ حافظ نزديک شود و راز توفيق او همين بود. اينکه در جايي مي‌گويد «هرچه دارم همه از دولت حافظ دارم» ناظر به اين امر است نه ناظر به استقبال از غزل‌هاي حافظ که هر آدمِ ديگري هم اگر حوصله به خرج دهد از آن محروم نيست. من در جايي ديگر مباني جمال‌شناسيِ شعرِ حافظ را تحليل کرده‌ام که حافظ در اوج هنر شاعري خويش از موسيقي به طرف معني حرکت مي‌کند، شهريار نيز چنين است؛ اصلاحاتي که شهريار در چاپ‌هاي متعدّد شعر‌هايش کرده –و مطالعهٔ ميداني اين مسأله خود مي‌تواند موضوع يک تحقيق جداگانه قرار گيرد– نشان مي‌دهد که شهريار تمامي اين تغييرات را براي رسيدن به چنان جمال‌شناسي انجام داده است. اين‌گونه جمال‌شناسي تنها در استقبال غزل‌هاي حافظ خود را نشان نمي‌دهد بلکه وقتي او شعري در وزن شاهنامه يا وزن مثنويِ شريفِ مولانا مي‌گويد –که از حال‌و‌هواي غزل حافظ‌وار به دور است– باز هم خود را نشان مي‌دهد؛ اين همان چيزي است که او از حافظ آموخته و بزرگترين دستاورد اوست.
من چون از زبانِ ترکي، تقريباً بي‌اطّلاعم به خودم حق نمي‌دهم که بگويم اين فرمول، يعني اين اصل جمال‌شناسي، حتي در شعر‌هايِ تُرکيِ او، مثل حيدر بابايه سلام هم جريان دارد ولي من يقين دارم که چون آن شعر‌ها هم از ذهن او تراويده است، بايد بر اساس همين جمال‌شناسي شکل گرفته باشد. .

محمدرضا شفيعي کدکني
با چراغ و آينه، تهران:۱۳۹۰ ۴۷۵_۴۷۴
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Who has read this thread (Total: 0) View details

بالا