تازه چه خبر

انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان

با خواندن و نوشتن رشد کنید,به آینده متفاوتی فکر کنید که بیشتر از حالا با خواندن و نوشتن می‌گذرد.در کوچه پس کوچه‌های هفت شهر نوشتن با کافه نویسندگان باشید

آموزشی به چالش کشیدن تقدیر

Jul
12,190
58,174
270
سވހیܣ
وضعیت پروفایل
یه متن پاک شده...
?|• به چالش کشیدن تقدیر چیست؟!

?|• موقعی اتفاق می‌افتد که یک شخصیت، تقدیر (یا هر چیز یا کسی که درآن لحظه تقدیر او در اختیارش می‌باشد) را تهدید می‌کند که اگر جرات دارد، اوضاع را برایش بدتر کند و تقدیر هم با کمال میل موافقت می‌کند.
?|• اغلب در چنین شرایطی، شخصیت مذکور در حال غر زدن است راجع به این‌که همه‌چیز در بدترین حالت ممکن قرار دارد و امکان ندارد اوضاع از این‌که هست بدتر شود؛ درست قبل از بدتر شدن اوضاع.
?|• یا برعکس، شخصیت ممکن است راجع به این‌که همه‌چیز چقدر خوب است حرف بزند و پنج ثانیه بعد دنیا روی سرش خر*اب شود.
?|• گاهی‌اوقات به چالش کشیدن تقدیر نتیجه‌ای مرگبار به همراه دارد.

○○○○○○○○○○○○

?|• شکل های مختلف به چالش کشیدن تقدیر

«زود برمی‌گردم.» …. برگشتی در کار نیست (مگر این‌که با یک شخصیت ظالم یا به‌شدت مصمم طرف باشیم). جورج آر.آر مارتین به چنین سناریویی علاقه‌ی زیادی دارد.
«حداقل خوبه بارون نمی‌آد.» …. لحظه‌ی بعد باران یا حتی بهتر از آن بارانی تند شروع به باریدن می‌کند.
«اگه از این مخصمه زنده بیرون بیاییم…» …. حداقل یکی از شخصیت‌های حاضر از این مخصمه زنده بیرون نمی‌آید.
«دیگه هیچی نمی‌تونه ما رو نجات بده!» …. قهرمانان/ناجیان وارد می‌شوند.
«کسی نمی‌تونه از فلان حادثه/مکان زنده بیرون بیاد.» …. اشتباه محض.
«دیگه کسی جلودارمون نیست!» …. هست.
«این‌جا هیچ‌وقت اتفاق هیجان‌انگیزی نمی‌افته.» …. یک دقیقه صبر کن.
«فلان چیز/کس هیچ‌وقت محبوب نمی‌شه.» …. می‌‌شود.
«فلان چیز/کس قراره حسابی گنده بشه.» …. معمولاً نمی‌شود، مگر این‌که کسی پشت سرش دیالوگ بالا را به زبان بیاورد یا گنده شدن او به ضرر گوینده تمام شود.
«این‌جا کاملاً امنه/تو پیش ما در امانی!» …. با یک پناهگاه ناامن طرف هستیم.
«احتمالاً چیزی نیست.» …. چرا، هست!

ادامه دارد...

✏️
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
Jul
12,190
58,174
270
سވހیܣ
وضعیت پروفایل
یه متن پاک شده...
?|• بقیه‌ی نمونه‌های به چالش کشیدن تقدیر!

«ساکته… خیلی ساکت.» …. به‌زودی منتظر کلی سروصدا باشید.
«اوضاع می‌تونه بدتر شه، چون احتمال وقوع فلان چیز وجود داره!» …. فلان چیز اتفاق می‌افتد.
«جراتش رو نداری.» …. دارد.
«من به فلانی علاقه‌مند نیستم!» …. راهی برای ایده دادن به فن‌بیس (راجع به مسائل رمانتیک) می‌باشد. اگر فلانی پشت سر گوینده ایستاده باشد که چه بهتر.
«مرا در هم بکوب ای کوبنده‌ی قدرتمند!» (به چالش کشیدن قدرتی برتر) …. گوینده کوبیده می‌شود.
«حالا مثلاً چه مشکلی می‌تونه پیش بیاد؟» …. دقیقاً همان مشکلی که دوست ندارید پیش بیاید.
«اوه، بی‌خیال. احتمال وقوعش چقدره؟ شاید یک در میلیون…» …. می‌توانید روی وقوع آن شرط ببندید.
«این دکمه چی‌کار می‌کنه؟» …. همه‌چی رو به هم می‌ریزه! فشارش نده، ابله!
«کی اون‌قدر احمقه که گول این تله رو بخوره؟» …. یک یا چند نفر پیدا می‌شوند که گول آن را بخورند. اگر خود گوینده گول آن را بخورد که چه بهتر.
«تو و کدوم ارتش؟» (یک اصطلاح انگلیسی است به معنای این‌که دست تنها چه غلطی می‌خوای بکنی؟) …. یک ارتش بزرگ و قدرتمند پدیدار می‌شود.
«خدا من رو بکشه اگه دروغ گفته/اشتباه کرده باشم!» …. یک صاعقه‌ی آسمانی به گوینده برخورد می‌کند.
«عمراً اگه کاری رو که گفتی انجام بدم!» …. صحنه‌ی بعد گوینده در حال انجام دادن کار موردنظر است.
«تیرت خطا رفت!» …. «تو رو هدف قرار نبوده بودم!» یا در یک حالت دیگر، تیر مثل بومرنگ برمی‌گردد و نهایتاً به گوینده برخورد می‌کند.
«این غیرممکنه!» …. اغلب پس از بیان این جمله کار گوینده (که معمولاً یک شخصیت شرور در حال شکست خو*ردن است) با یک حمله‌ی مهلک تمام می‌شود.

ادامه دارد...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
Jul
12,190
58,174
270
سވހیܣ
وضعیت پروفایل
یه متن پاک شده...
?|• ادامه‌ی نمونه‌های به چالش کشیدن تقدیر!

«زنت/معشوقت دست منه.» …. «مال خودت.» یا در حالت دیگر، شخصیتی که مورد خطاب قرار گرفته، وارد خشمی جنون‌آمیز می‌شود و همسر/مع*شوقه‌ی خود را نجات می‌دهد.
«فلانی خیلی سوسول/ضعیف به‌نظر می‌رسه!» …. فلفل نبین چه ریزه…

«بذارید یه آدم حرفه‌ای و خبره این مشکل رو حل کنه!» آخرین کلمات کسی که فکر می‌کرد حرفه‌ای و خبره است.

«تو به من شلیک نمی‌کنی!» …. بوم! هدشات!

«این آخریشه. بعدش بازنشسته می‌شم.» …. انتظار نداشته باشید گوینده از این ماجرا زنده بیرون بیاید.

«من نامرییم!» …. حداقل تا قبل از بیان این جمله.

«این دفعه عمراً اگه تیرم خطا بره!» …. نه تنها تیر گوینده خطا می‌رود، بلکه احتمالاً همان تیر به‌نحوی به خودش برخورد خواهد کرد.

«تا قبل از کریسمس تو این جنگ پیروز می‌شیم.» …. پیروز شدن در این جنگ به مراتب بیشتر طول خواهد کشید؛ تازه اگر پیروزی‌ای در کار باشد.

«با وجود این تله‌ها و بادیگاردهای حرفه‌ای، امکان نداره کسی دستش بهم برسه!» …. قهرمانان از طریق یک راه مخفی/میان‌بر یا اصلاً با پشت سر گذاشتن تله‌ها و بادی‌گاردها وارد مخفی‌گاه گوینده می‌شوند.

«مثلاً قرار بود دردم بگیره کوچولو؟» …. شنونده غیرتی می‌شود و کاری می‌کند تا گوینده واقعاً دردش بگیرد.

«دشمن داره عقب‌نشینی می‌کنه!» …. در واقع آن‌ها در حال محاصره کردنشان از پهلو هستند؛ یا دارند از سر راه کنار می‌روند، چون سروکله‌ی چیز/کس به مراتب بدتری پیدا شده است؛ یا این‌که قصد شبیخون زدن دارند و می‌خواهند جناح مقابل را فریب دهند.

ادامه دارد...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
Jul
12,190
58,174
270
سވހیܣ
وضعیت پروفایل
یه متن پاک شده...

?|• ادامه‌ی نمونه‌های به چالش کشیدن تقدیر!

«مگه این‌که از رو جنازم رد شی!» …. مشکلی نیست.

«حالا قدرتش مال منه!» …. چند ثانیه بعد گوینده توسط همان چیزی که مالک قدرتش شده کشته خواهد شد.

«فلان چیز وجود خارجی نداره/افسانه‌ای بیش نیست!» …. نه تنها فلان چیز وجود خارجی دارد، بلکه پشت سر گوینده ایستاده و قصد دارد او را بخورد.

«هیچ مردی نمی‌تونه من رو شکست بده!» …. «من مرد نیستم!»

«ولی تو گفتی ولش/ولشون می‌کنی!» …. «خب دروغ گفتم.» یا اگر شخص یا اشخاص مذکور از بالای یک دره/ارتفاع آویزان باشند، گروگان‌گیر به‌معنای واقعی کلمه ولشان می‌کند تا سقوط کنند.

«همه‌چی داره طبق نقشه پیش می‌ره.» …. صحنه‌ی بعد حماقت یک نفر که باعث به هم ریخته شدن نقشه می‌شود، نشان داده می‌شود./همه‌چیز طبق نقشه پیش می‌رود، ولی نه آن نقشه‌ای که گوینده کشیده است./همه‌چیز طبق نقشه پیش می‌رود، ولی این لزوماً چیز خوبی نیست.

«حداقل فلانی هنوزم من دوست داره.» …. حتی فلانی هم دیگر گوینده را دوست ندارد.

«امیدوارم بمیری.» یا هر جمله‌ی دیگر با این مضمون…. این اتفاق می‌افتد و گوینده از گفتن این حرف به‌شدت پشیمان می‌شود.

«شما هیچ شانسی برای زنده موندن ندارید!» …. آن‌ها دارند؛ ولی خود گوینده نه.

ادامه دارد...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Who has read this thread (Total: 0) View details

بالا