تازه چه خبر

انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان

با خواندن و نوشتن رشد کنید,به آینده متفاوتی فکر کنید که بیشتر از حالا با خواندن و نوشتن می‌گذرد.در کوچه پس کوچه‌های هفت شهر نوشتن با کافه نویسندگان باشید

بیوگرافی هاینریش هیملر | فرمانده ارتش آلمان

Jul
12,190
58,179
270
سވހیܣ
وضعیت پروفایل
یه متن پاک شده...
انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان
در ۱ ژانویه ۱۹۴۵ هیتلر و ژنرال‌هایش عملیات نوردویند را آغاز کردند. هدف شکافتن خطوط سپاه هفتم آمریکا و سپاه یکم فرانسه بود. بعد از پیروزی‌های محدود، آمریکایی‌ها تهاجم را متوقف کردند. تا ۲۵ ژانویه، عملیات طوفان شمال رسماً خاتمه یافت. در ۲۵ ژانویه ۱۹۴۵، علی‌رغم اینکه هیملر تجربه نظامی نداشت، هیتلر او را به فرماندهی سپاه جدید تأسیس شده ویستولا (Army Group Vistula) برگمارد تا جلو پیشروی ارتش سرخ شوروی را سد کند. هیملر قادر به طرح هیچ نقشه مؤثری برای تکمیل عملیات نظامی نبود. در نتیجه در ۲۰ مارس، هیتلر او را با ژنرال هاینریتسی جایگزین کرد. در این تاریخ، هیملر، که از ۱۸ فوریه تحت نظر پزشکش بود، به استراحتگاهی (Sanatorium) در هوهنلیشن (Hohenlychen) فرار کرده بود . شکست هیملر و واکنش هیتلر را*بطه این دو مرد را به هم زد، آنهم در زمانی که حلقه مردان مورد اعتماد هیتلر هر لحظه کوچک‌تر می‌شد.
 
آخرین ویرایش:
Jul
12,190
58,179
270
سވހیܣ
وضعیت پروفایل
یه متن پاک شده...
انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان
مذاکرات صلح

در بهار ۱۹۴۵، شانس آلمان برای پیروزی در جنگ بشدت پایین آماده بود. بنابر این، هیملر تصمیم گرفت مستقلاً مذاکره برای صلح را آغاز کند. ماساژور او، فلکس کرستن[ت]، که به سوئد نقل مکان کرده بود، واسطه مذاکره با کنت فولکه برنادوت، سرپرست صلیب سرخ سوئد، شد. نامه‌ها بین دو مرد رد و بدل شد و ملاقات رو در رو انجام شد. هیملر و هیتلر برای آخرین بار در ۲۰ آوریل ۱۹۴۵— روز تولد هیتلر — در برلین ملاقات کردند، که در طی آن هیملر سوگند وفاداری یاد کرد. همان روز، هیتلر قصد خود برماندن در برلین را بیان کرد، هر چند که شوروی‌ها بسرعت پیش می‌آمدند.
 
آخرین ویرایش:
Jul
12,190
58,179
270
سވހیܣ
وضعیت پروفایل
یه متن پاک شده...
انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان
در ۲۱ آوریل، هیملر با نوربرت مسور، نماینده‌ای از سوئد در کنگره بین‌المللی یهود، ملاقات نموده و در مورد آزادسازی یهودیان در بند در اردوگاه‌ها بحث کردند. به عنوان نتیجه، حدود ۲۰٬۰۰۰ نفر آزاد شدند. در طی مذاکرات هیملر به دروغ ادعا کرد که کوره‌ها فقط به قصد جلوگیری از اشاعه طاعون ساخته شده‌اند. دو روز بعد، هیملر در کنسولگری سوئد با برنادت ملاقات کرد. او خود را به عنوان رهبر انتقالی آلمان معرفی کرده و ادعا نمود که هیتلر در طی روزهای آتی خواهد مرد. هیملر از برنادت خواست تا تمایل او به تسلیم شدن به نیروهای غربی را به ژنرال آیزنهاور اطلاع دهداما، چند ساعت قبلتر، گورینگ طی تلگرامی از هیتلر تقاضا کرده بود که به او اجازه رهبری رایش را بدهد. هیتلر، این پیام را همانند تهدیدی به کودتا تلقی کرد. عصر ۲۸ آوریل، بی‌بی‌سی و رویتر خبر مذاکرات هیملر را پخش کردند. هیتلر، که همواره هیملر را بعد از جوزف گوبلز وفادارترین فرد می‌دانست، بشدت عصبانی شد. او دستور دستگیری هیملر را صادر کرد و هرمان فگلاین، نماینده اس اس هیملر در مقر هیتلر، را تیرباران کردند..
 
آخرین ویرایش:
Jul
12,190
58,179
270
سވހیܣ
وضعیت پروفایل
یه متن پاک شده...
انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان
دستگیری و مرگ

در حالی که از طرف همکاران سابق طرد شده و متفقین دنبالش بودند، هیملر تلاش کرد پنهان شود. او مقدمات کار را آماده نکرده بود، تنها به یک دفترچه پرداخت جعلی تحت نام گروهبان هاینریش هویتزینگر مجهز بود. در ۱۱ می همراه گروهی کوچک به جنوب رفت بی‌آنکه مقصد مشخصی داشته باشد. آن‌ها تا نئوهوس (Neuhaus) ادامه داده و آنجا متفرق شدند. چند روز بعد او توسط انگلیسی‌ها دستگیرشده و در ۲۳ می‌به اردوگاه تفتیش ۳۱ غیرنظامی آورده شد. افسر نگهبان بازجویی روتین را شروع کرد. هیملر هویت خود را آشکار کرد. او به مقر سپاه دوم انگلیس در لونبورگ برده شده و تحت معاینه پزشکی قرار گرفت. دکتر سعی داشت دهان هیملر را نگاه کند، ولی او دهان نگشود و سر را کشید. هیملر کپسول سیانور را جوید و به زمین افتاد. در ۱۵ دقیقه او مرده بود. کمی بعد، جسد هیملر در گوری بی نشان در نزدیکی لونبرگ دفن شد.
 
آخرین ویرایش:
Jul
12,190
58,179
270
سވހیܣ
وضعیت پروفایل
یه متن پاک شده...
انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان
عرفان و سمبولیسم

هیملر از نوجوانی به عرفان و رمز علاقه‌مند بود. او این علاقه‌مندی را به فلسفه نژادی مربوط کرده و دنبال اثبات برتری نژاد آریایی بود. او یک فرقه پرستش پیشینیان را به عنوان ابزاری برای محافظت از خلوص نژادی آلمانی‌ها، در میان اعضای اس اس ترویج می‌کرد. او فرایند جایگزینی مسیحیت با یک آئین رفتاری جدید را آغازید، که انسانگریی و مبحث ازدواج را به چالش می‌کشید. آننربه، یک مؤسسه تحقیقاتی که توسط هیملر در ۱۹۳۵ بنیان گذشته شد، بررسی ریشه‌های نژاد برتر آلمانی را در مقیاس جهانی پی گرفت. سمبولیسم در طراحی تمام یونیفرم‌ها و مدال‌های آلمان نازی، مخصوصاً در مورد اس اس، رعایت شده بود. هیملر برخی از رسوم را عوض کرد تا به نخبه گرایی و نقش مرکزی اس اس تأکید شود؛ به جای غسل تعمید «اسم‌گذاری اس اس» را نشاندند، مراسم ازدواج را تغییر دادند، یک مراسم دفن اس اس به مراسم موجود علاوه شد، و جشن‌های انقلاب تابستانی (معادل جشن تیرگان) و انقلاب زمستانی (شب یلدا) جا انداخته شدند. هیملر اهمیت ویژه‌ای به حلقه‌های جمجمه (death's head rings) قائل بود؛ آن‌ها نباید فروخته می‌شدند و بعد از مرگ صاحبشان باید به او برگردانده می‌شدند. او سمبول جمجمه را به عنوان استقامت تا پای جان در راه عقیده تعبیر می‌کرد.
 
آخرین ویرایش:
Jul
12,190
58,179
270
سވހیܣ
وضعیت پروفایل
یه متن پاک شده...
انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان
را*بطه با هیتلر

در مقام فرماندهی اس اس هیملر مرتب با هیتلر در تماس بود و در را*بطه با تعیین محافظین پیشوا نظر می‌داد. هیملر در سال‌های منتهی به روی کار آمدن نازی‌ها در تصمیمات سیاستگزاری دخالتی نداشت. از اواخر دهه ۱۹۳۰، اس اس از کنترل آژانس‌ها و دپارتمان‌های دولتی خارج شده بود و هیملر مستقیماً به هیتلر گزارش می‌کرد.
روش مدیریتی هیتلر آن بود که دستورهای متناقضی را به زیر دستانش می‌داد و آن‌ها را در موقعیتی قرار می‌داد که با هم در تضاد مسولیتی قرار بگیرند. با این وسیله هیتلر بی‌اعتمادی، رقابت و جنگ درون گروهی را در زیردستانش ترویج داده و به استحکام مقام خود می‌افزود. کابینه بعد از ۱۹۳۸ جلسه تشکیل نداد و وزرا از ملاقات خصوصی با هم مانع شدند. هیتلر معمولاً دستور کتبی صادر نمی‌کرد و فرامین خود را شفاهاً یا از طریق تلفن ابلاغ می‌کرد. بعضی اوقات نیز، فرمان‌ها بواسطه بورمان (Bormann) فرستاده می‌شدند. بورمان با استفاده از مقام خود جریان اطلاعات و دسترسی به هیتلر را کنترل می‌کرد و این باعث دشمنی او با هیملر شده بود.

 
آخرین ویرایش:
Jul
12,190
58,179
270
سވހیܣ
وضعیت پروفایل
یه متن پاک شده...
انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان
هیتلر انتظار داشت که زیردستان از مافوق خود بی چون و چرا اطاعت کنند. بدین‌ترتیب، هیتلر دولت را در شکل هرمی می‌دید که خودش—بعنوان رهبر معصوم—در راس آن قرار داشت. بدینسان، هیملر خود را زیردست هیتلر به حساب آورده و خالصانه مطیع او بود. البته، او نیز مانند دیگر رهبران نازی در آرزوی آن بود که بعد از هیتلر پیشوای رایش سوم بشود. هیملر اشپیر (Speer) را از این زاویه رقیب خطرناکی به حساب میاورد.
هیتلر عقاید عارفانه و شبه-مذهبی هیملر را «بی‌معنی» می‌شمرد. هیملر عضوی از حلقه درونی هیتلر نبود و در میهمانی‌های خصوصی او شرکت نمی‌کرد. هیملر منحصراً با اعضای اس اس رفت‌وآمد می‌کرد.وفاداری بلاشرط هیملر برای او لقب هاینریش باوفا (der treue Heinrich) را به ارمغان آورد. با تمام این اوصاف، هنگامی که در پایان جنگ هیتلر تصمیم به ماندن و مردن در برلین را اتخاذ کرد، هیملر ما فوق خود را ترک کرده و برای نجات خود فرار را بر قرار ترجیح داد.

 
آخرین ویرایش:
Jul
12,190
58,179
270
سވހیܣ
وضعیت پروفایل
یه متن پاک شده...
انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان
ازدواج و خانواده

هیملر، همسر آینده خود، مارگارت بودن، را اول بار در سال ۱۹۲۷ ملاقات کرد. مارگارت در یک کلینیک خصوصی متعلق به خودش به شغل پرستاری اشتغال داشت و همانند هیملر به طبّ گیاهی علاقه‌مند بود. او ۷ سال از هیملر بزرگتر بود. آن‌ها در ژوئیه ۱۹۲۸ ازدواج کردند و تنها فرزندشان، گوردن برویتز در هشتم اوت ۱۹۲۹ به دنیا آمد. آنها، به‌علاوه جرارد فون آهه را، که پدرش—یک افسر اس اس—قبل از جنگ مرده بود، به فرزند خواندگی پذیرفتند. بعد از ازدواج، مارگارت سهم خود در کلینیک را فروخت و با پول آن در ولدرودرینگ (Waldtrudering)، در نزدیک مونیخ، قطعه زمینی خرید و در آن خانه‌ای پیش‌ساخته بنا کرد. از آنجا که هیملر اغلب مشغول مأموریت‌های حزبی بود، مارگارت مسئولیت تلاش‌های، عموماً ناموفق، خانواده را برای پرورش دام بر عهد گرفته بود. بعد از روی کار آمدن نازی‌ها خانواده هیملر نخست به موهلستراس در مونیخ نقل مکان کرد، و بعد در ۱۹۳۴ در کنار دریاچه تگرن (Tegern) خانه خرید. هیملر، بعدها در حومه برلین اقامتگاه سازمانی نیز دریافت کرد. بعلت مشغله زیاد، هیملر به ندرت با خانواده بود. آن‌ها را*بطه زناشویی تنش داری داشتند. در مناسبتهای اجتماعی، البته، مارگارت فعالانه شرکت می‌کرد، و بعد از ظهر چهار شنبه همسران صاحب منصبان اس اس برای چای و قهوه مهمان می‌کرد.
 
آخرین ویرایش:
Jul
12,190
58,179
270
سވހیܣ
وضعیت پروفایل
یه متن پاک شده...
انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان
در سال ۱۹۳۹، هیملر با هدویگ پوتاست، که از سال ۱۹۳۶ منشی‌اش بود، وارد را*بطه شد. هدویگ در سال ۱۹۴۱ شغلش را ترک کرد. هیملر برای او مسکن تهیه کرد. آن‌ها صاحب دو فرزند شدند؛ یک پسر به نام هلگ که در ۱۹۴۲ متولد شد و دختری به نام نانت (Nanette Dorothea) که در ۱۹۴۴ به دنیا آمد. مارگارت در سال ۱۹۴۱ از را*بطه پنهانی شوهرش خبر دار شد ولی سعی کرد به خاطر دخترش با موضوع کنار بیاید. مارگارت، که در صلیب سرخ کار می‌کرد، در زمان جنگ به شغلی مدیریتی در ارتش منصوب شد. هیملر همواره با دخترش گوردن را*بطه‌ای صمیمی داشت و هر چند روز یک بار به او زنگ می‌زد.
 
آخرین ویرایش:
Jul
12,190
58,179
270
سވހیܣ
وضعیت پروفایل
یه متن پاک شده...
انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان
هدویگ و مارگارت به هیملر وفادار ماندند. مارگارت و گوردن با پیشروی نیروهای متفقین به ایتالیا فرار کردند. آن‌ها توسط آمریکایی‌ها دستگیرشده و در بازداشتگاه‌های موقتی در ایتالیا، فرانسه و آلمان زندانی شدند. آن‌ها در محاکمات نورنبرگ به عنوان شاهد شرکت داده شده و در ۱۹۴۶ آزاد شدند. گوردن با ادعای اینکه در زمان بازداشت مورد بد رفتاری قرار گرفته به راه پدرش وفادار ماند.
 
آخرین ویرایش:

Who has read this thread (Total: 0) View details

بالا