تازه چه خبر

انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان

با خواندن و نوشتن رشد کنید,به آینده متفاوتی فکر کنید که بیشتر از حالا با خواندن و نوشتن می‌گذرد.در کوچه پس کوچه‌های هفت شهر نوشتن با کافه نویسندگان باشید

تفسیر شعر تفسیر شعر قاصدک | سروده اخوان ثالث

مدیر هماهنگی
عضو کادر مدیریت
مدیریت هماهنگی
مدیر ارشد
همیار مدیر
نویسنده رسمی
مدرس انجمن
مقام‌دار آزمایشی
برترین‌ مقام‌دار سال
‌‌‌‌‌‌

● ‌متن شعر قاصدک



قاصِدَکْ1! هان، چه خبر آوردی؟
از کجا، وَزْ کِه خبر آوردی؟
خوش خبر باشی، امّا، امّا
گِرْدِ2 بام و دَرِ3 من
بی ثَمَر4 می گردی.
انتظارِ خبری نیست مرا
نَه زِ یاری نَه زِ دَیّار5 و دیاری- باری6،
برو آنجا که بُوَد چشمی و گوشی با کس،
برو آنجا که تو را منتظرند.
قاصدک!
در دلِ منْ همهْ کورند و کَرَنْدْ.
دستْ بَرْدار از این دَرْ وطنِ خویشْ غریب7.
قاصدِ8 تجربه هایِ همهْ تلخ،
با دلم می گوید
که دروغی تو، دروغ؛
که فریبی تو، فریب.
قاصدک! هان، ولی… آخر… ای وای!
راستی آیا رفتی با باد؟
با تُواَم، آی! کجا رفتی؟ آی…!
راستی آیا جایی خبری هست هنوز؟
ماندهْ خاکسترِ گرمی9، جایی؟
در اجاقی- طَمَعِ شعله نمی بندم- خُرْدَکْ10 شَرَری11 هست هنوز؟
قاصدک!
ابرهایِ همهْ عالمْ شب و روز
در دلم می گریند.
تهران شهریور 1338


معنی لغات شعر


‌‌
1- قاصدک: قاصدک تخم نوعی نی است که در کنار جویبارهای بیشه ها و بیابان ها می روید. بس که سبک است، باد و حتی امواج ضعیف هوا، این سوی و آن سوی می بردش. عامه مردم توس (مشهد) آن را خَبَرْکِش می نامند، و می پندارند که از جایی ناشناخته، یا از مسافر یا کسی دورافتاده، خبر می آورد.از این رو می نوازندش و می گویند: ₍₍ خبرکش! صفا آوردی. خوش خبر باشی.₎₎ و به او پیغام می دهند که بِبَرَد، آزادش می کنند. و نیز معتقدند که خبرکش، اگر در گوشی برود، کَر می کند. فارسیها یا تهرانی ها به آن قاصد یا قاصدک می گویند، با همان اعتقادات. از اسم ₍₍ قاصدک₎₎ برای این موسوم خوشترم آمد. (توضیحات مهدی اخوان ثالث در مورد قاصدک)
2- گِرْد: [ گ ِ ] دور و حوالی . اطراف . پیرامون
3- بام و دَر: کنایه است از همۀ جوانب و اطراف خانه . در و بام . همه سوی . اطراف :
به هر بام و در مردم شهر بود (فردوسی)
4- بی ثمر: بی نتیجه، بیهوده
5- دَیّار: کسی، هیچ کس. دیاری در خانه نیست یعنی هیچکس نیست.
6- باری /bāri/: به هر جهت، به هر حال، در هر صورت
7- غریب/qarib/: غریبه، ناآشنا، ناشناخته، ناشناس
8- قاصد/qāsed/: پیک. نامه بر
9- خاکسترِ گَرْم: کنایه از امید و دلخوشی است.
10- خُرْدَک/xordak/: خُرْد . خُرْدِه . کوچک
11- شَرَر /šarar/: پاره آتش که بجهد. بارقه . جرقه . شراره . منظور بارقه امید است.
‌‌


معنی شعر قاصدک



قاصِدَکْ1! هان، چه خبر آوردی؟

از کجا، وَزْ کِه خبر آوردی؟

خوش خبر باشی، امّا، امّا

گِرْدِ2 بام و دَرِ3 من

بی ثَمَر4 می گردی.

معنی شعر: قاصدک چه خبری را برای من آوردی؟ از کجا می آیی و از چه کسی خبر آوردی؟ خوش خبر باشی ولی دور و بَرِ من بیهوده می چرخی.

انتظارِ خبری نیست مرا

نَه زِ یاری نَه زِ دَیّار5 و دیاری- باری6،

برو آنجا که بُوَد چشمی و گوشی با کس،

برو آنجا که تو را منتظرند.

قاصدک!

در دلِ منْ همهْ کورند و کَرَنْدْ.

معنی شعر: نه از دوستی و نه از هیچکسِ دیگری من انتظار رسیدن خبری را ندارم. قاصدک برو جایی که چشم آدم ها می بیند و گوششان می شنود. گوش و چشمِ دلِ من کر و کور شده است.

دستْ بَرْدار از این دَرْ وطنِ خویشْ غریب7.

معنی شعر: دست از سرِ من که در سرزمین و خانه خودم هم غریبه و بیگانه ام، بردار

قاصدِ8 تجربه هایِ همهْ تلخ،

با دلم می گوید

که دروغی تو، دروغ؛

که فریبی تو، فریب.

معنی شعر: پیغام آور خاطره های سخت و ناگوار، با خودم می گویم، اینکه تو خوش خبر هستی دروغ است. خبرهای تو، فریب و نیرنگ است.

قاصدک! هان، ولی… آخر… ای وای!

راستی آیا رفتی با باد؟

با تُواَم، آی! کجا رفتی؟ آی…!

راستی آیا جایی خبری هست هنوز؟

ماندهْ خاکسترِ گرمی9، جایی؟

در اجاقی- طَمَعِ شعله نمی بندم- خُرْدَکْ10 شَرَری11 هست هنوز؟

معنی شعر: قاصدک! بالاخره آیا با باد رفتی؟ با تو هستم. کجا رفتی؟ راستی آیا جایی خبری هم هست؟ آیا امید و گرمی و شور زندگی برای کسی مانده است؟ طمع نور و روشنایی و گرمی آتش را ندارم. آیا بارقۀ امیدی هنوز وجود دارد؟

قاصدک!

ابرهایِ همهْ عالمْ شب و روز

در دلم می گریند.

معنی شعر: قاصدک! دلم گرفته و انگار از درون گریه می کنم و همه غصه های عالم در دلم جمع شده است.


 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Who has read this thread (Total: 0) View details

بالا