تازه چه خبر

انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان

با خواندن و نوشتن رشد کنید,به آینده متفاوتی فکر کنید که بیشتر از حالا با خواندن و نوشتن می‌گذرد.در کوچه پس کوچه‌های هفت شهر نوشتن با کافه نویسندگان باشید

همگانی تگ کن و به دوستات کتاب پیشنهاد بده!

مدیر بازنشسته
کاربر انجمن
با سلام به عاشقانِ کتاب

توی این تاپیک قرار بر این هست که به این صورت با توجه به
⚜️شخصیت
⚜️علاقه و سلیقه
⚜️نیاز،دوست هاتون
اون هارو تگ کنید و یک کتاب مناسب پیشنهاد بدید و معرفی کنید!
لازمه ی پیشنهاد کتاب به دوست هاتون اینه که با سلیقه باشید :
  • حتما عکس جلد رو بفرستید و حتما اون جلد با کیفیت باشه.
  • یه توضیحی راجع بهش بنویسید.
  • علت اینکه این کتاب رو به اون شخص معرفی کردید چیه؟


و تگ یادتون نره!

بهشت ماهایی که عاشق کتابیم همینجاست، باید اسم کافه نویسندگان رو تغییر می دادیم به بهشت کتابخوان ها...
تالار ادبیات و گالری زندگی هم که پایتخت این بهشته.

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
L

Lidiya

مهمان
0245981.jpg

کتاب : شجاع باش دختر
پیشنهاد به : @AftabGardoon
علت پیشنهاد :
خب دلی یه دختر کمال گرا هست و یادم هست که برای کمال گرایی یعنی کاهش اون به دنبال کتاب بود و فکر می کنم این کتاب خیلی مناسب باشه، هرچند بنظرم هیچ کس نتونسته به اثبات برسونه کمال گرایی ویژگی منفی ای هست اما وقتی شدید باشه آسیب زا هست.
کمال گرایی یک تشنگی بی حدی هست که سیر ابی نداره.

توضیحات کتاب :
خب این کتاب، به زبان خیلی راحت و روان شمارو راهنمایی می کنه، کتاب روانشناسی هست اما نه اونجور روانشناسی تخصصی بلکه برای عموم مناسب هست و ویژه درمانگران نیست.
خیلی قابل درک و روان نوشته شده. در کل یک کتاب خودیار هست.


 
آخرین ویرایش:
L

Lidiya

مهمان
0249063.jpg

کتاب : دنیای سوفی
پیشنهاد به : @حورا
علت پیشنهاد :
خب تا حدودی متوجه شدم که حورا مثل خودم به کتاب های فلسفی علاقمند هست و بنظرم با سلیقه ی حورا هماهنگ باشه، هر چند معتقدم این مطالب مطالعه اش برای هرکسی الزامه!

توضیحات :
این کتاب اینجوری بود که وقتی بازش می کردم توانایی بستن کتاب رو نداشتم.
و حتی موقع شام یا ناهار باید بزور اون کتاب رو از دستم بیرون می کشیدن.
دنیای سوفی از یه طرف می گم کاش نمی خوندمش چون فلسفه ظرفیت خیلی زیادی می خواد، این کتاب، کتاب نیست بلمه در یا دریچه ای به سمت یک دنیای دیگه هستش.

به اندازه ای این کتاب تاثیر گذاره که یک روز بعد خواندن اون کتاب سر سفره نشستم و وقتی چشمم به نوشابه افتاد با خودم گفتم :
- این چیه دیگه؟ نو*شی*دنی سیاه رنگ؟ اگر مردم گذشته این رو می دیدن چه ری اکشنی نشون می دادن؟


حقیقت اینه ما دچار مسائل و روزمرگی می شیم و از زیبایی ها و کنجکاوی دنیا غافل میشیم. اما با خوندن این کتاب بر میگردید به دوران نوزادی!
همون اندازه کنجکاو برای کشف دنیا...


 
آخرین ویرایش:
مدیر ارشد بازنشسته + نویسنده ادبی
نویسنده رسمی
مدیر بازنشسته
May
3,702
9,688
193
رَهـایـی
7017784157241341657877180196130683197.jpg

رمان: زن کابین شماره ۱۰
پیشنهاد به: @MobiNa
علت پیشنهاد:
مهم‌ترین دلیلش اینه چون من خوشم اومده تو هم خوشت میاد (بایدیه) اما جدا از شوخی سیر خوبی داره و انقدر تو رو می‌پیچونه و کنجکاوت می‌کنه که نمی‌تونی یه روزه تمومش نکنی. و اینکه خیلی جالبه مطمئنم خوشت میاد حتما بخون ^_^

توضیحات:
خب قبل از اینکه ژانر جنایی من رو جذب خودش کنه، شخصیت اول منو جذب کرد... آدمی که هیچکس نمی‌تونه باورش کنه! و این می‌تونه جز سخت‌ترین حس‌های دنیا باشه که وقتی تو یه قتلی رو تقریباً دیدی اما نمی‌تونی ثابتش کنه. چرا؟ چون به جز چندتا صدا و تصویر تو ذهنت مدرک دیگه‌ای نداری.
ماجرا از این قرار هست که لو به یک سفر از طرف جایی که کار می‌کنه میره اما یک شب متوجه اتفاقات عجیبی از کابین کناریش میشه... درست از کابین شماره ۱۰، اون فکر می‌کنه زنی که اونجا ساکن بوده توسط افرادی داخل کشتی کشته شده اما چه کسی حرفش رو باور می‌کنه وقتی که کابین ۱۰... (اسپویل نشه دیگه)
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
نویسنده رسمی
نویسنده رسمی
مدیر بازنشسته
Jun
685
727
118
آغو*ش خود ⁦;)⁩
وضعیت پروفایل
از آیینه بپرس، نام نجات ‌دهنده ‌ات را...
7c90885c3241f70d745e472d599ba41bdebb61d3_1593956650.jpg

کتاب: چهار اثر از فلورانس اسکاول شین

پیشنهاد به: @Mahkameh
علت پیشنهاد:

این کتاب خیلی از روش ها رو برای انرژی مثبت و فکر نکردن به چیزهای بد و اثرات اون ها در ضمیر ناخودآگاه میگه که به نظرم جالب بود و برای تو هم می‌تونه جالب باشه. ⁦(◍•ᴗ•◍)❤⁩

توضیحات:

این کتاب از 4 کتاب از فلورانس اسکاول شین (Florence Scovel Shinn) تشکیل شده که نام‌های آن عبارت‌اند از: «بازی زندگی و راه این بازی»، «کلام تو، عصای معجزه‌گر توست!»، «درهای اسرار آمیز موفقیت» و «نفوذ کلام». زبان اسکاول شین صمیمی، ساده، بی‌تکلف و به صورت طنز است و در انتقال پیام‌های خود که پرده از حقیقت زندگی بر‌می‌دارد، بسیار موفق بوده؛ از همین‌رو به راحتی مخاطبان را جذب آثار خود می‌کند.

اثر اول با نام بازی زندگی (The game of life and how to play it) به شما می‌آموزد که چگونه قدرت اعجاب‌انگیز ذهن خویش را کشف کنید و به موفقیت‌های چشم‌گیری برسید. بسیاری از افراد، گمان می‌کنند که زندگی شبیه به میدان جنگ است، اما واقعیت اینطور نیست و زندگی اغلب شبیه به یک بازی است که انسان‌ها در آن نقش خود را ایفا می‌کنند. اگر ما انسان‌ها به بعضی از مسائل غیرطبیعی و ماورایی که از عمق جان‌مان نشات می‌گیرند، ایمان نداشته باشیم، هرگز قادر نخواهیم بود که در این بازی موفق شویم.

به دفعات در تعالیم دینی و معنوی آمده است: «هر آنچه که یک زن در امروز خود می‌کارد، در فردای خود درو می‌کند.» این مطلب بدان معناست که هر یک از ما زنان هرکاری که در این لحظه انجام می‌دهیم، روزی دیگر نتیجه‌اش را می‌بینیم، یا اینکه هر چه بدهیم، مطابقش را روزی دیگر پس می‌گیریم و چه خوب و چه بد، چه پسندیده و چه ناپسند. این موضوع برای همه‌ی انسان‌ها صادق است. انسان هر چه در سخن و عمل نشان دهد، به او برخواهد گشت؛ هر چیزی که بدهیم همان را خواهیم گرفت. اگر نفرت بورزیم، نفرت نصیبمان خواهد شد؛ اگر عشق بورزیم، عشق دریافت خواهیم کرد؛ اگر دیگری را سرزنش کنیم، ما نیز سرزنش خواهیم شد. اگر دروغ بگوییم، دروغ خواهیم شنید؛ اگر کسی را فریب دهیم، فریب خواهیم خورد. این را هم خوب می‌دانیم که قدرت تخیل و تصویرسازی، نقشی برجسته در بازی زندگی ایفا می‌کند. حال مهم‌تر از همه آن است که ما چگونه از هر یک از بازی‌های زندگی درس بگیریم و در بازی زندگی خود به کار ببریم.

در اثر دوم با نام درهای اسرارآمیز موفقیت (The game of life and how to play it) درمی‌یابیم که موفقیت همانند سنگی است که از بالای یک دیوار بلند پایین می‌افتد. رمز و راز موفقیت چیست؟ کسانی که اکثراً در زندگی خود شکست می‌خورند، نمی‌توانند به این پرسش جواب دهند. آن‌ها با حیرت و سردرگمی می‌پرسند: راز مقابله با شکست چیست؟

توجه بیش از حد آن‌ها به معضل شکست باعث می‌شود که آن‌ها هرگز به فکر پیروزی و موفقیت نباشند و همیشه در حدی تلاش کنند که شکست نخورند و با این حال پیروزی را امری غیرممکن و دست نیافتنی برای خود و دیگران می‌دانند. برای هر انسانی موفقیت نتیجه‌ای از یک کار است که باعث خوشحالی و دستیابی به چیز یا شخص و یا موقعیت و شرایط بهتر از قبل شود. از این رو ما همیشه آن موفقیت را پشت دیوار و یا در بسته می‌بینیم و به همین دلیل است که به شکست نزدیک‌‌تر می‌شویم تا به پیروزی.

فلورانس در اثر سوم با نام گفتار شما عصای جادویی‌تان است (Your word is your wand) به شما ثابت می‌کند که انسان‌ها با زبان‌شان عزت می‌یابند و یا خوار می‌شوند. و یا اینکه مرگ و زندگی هرکس در پس زبان اوست. بنابراین همه ما، باید از قدرت زبان‌مان آگاه باشیم و بدانیم با همین عضو بی‌اهمیت بدن می‌توانیم در لحظات غم و اندوه، برای خود شادی بیاوریم و در هنگام رویارویی با بیماری‌ها، دردها ناپدید می‌شوند و سالم می‌شویم و در هنگام نیازها و کمبودها، از هرچیزی مملو می‌گردیم. قدرت تخیّل خود را تقویت کنید و از بدترین‌ها هم تصاویر ذهنی زیبا بسازید و منتظر تحقق آن‌ها بمانید و اصلاً سخت نیست که کیف خالی خود را در ذهن‌تان لبریز از پول تصور کنید و قلباً مطمئن باشید که روزی به واقعیت تبدیل می‌شود.

اثر چهارم با نام نفوذ کلام (The power of the spoken word) از مهارت های کلامی می‌گوید. یکی از بزرگترین مشکلات انسان‌های امروزی این است که نمی‌توانند آنچه را که خداوند برایشان مقدر نموده قبول کنند و یا از آنچه که خداوند برایشان نمی‌خواهد، دوری کنند. آن‌ها فقط یک چیز از خدا می‌خواهند و به او می‌گویند: آنچه را که از تو خواسته‌ام برآورده کن!

میزان درک و حکمت انسان‌ها هرگز به اندازه خداوند نیست و ما نمی‌توانیم ادعا کنیم که بهتر از خداوند عاقبت خواسته‌ها و نیازهایمان را می‌فهمیم. با این کار، خداوند را بر سر دوراهی قرار می‌دهیم که یا معجزات خود را برایمان برآورده کند و یا اینکه آنچه را که خود خواسته‌ایم، بر سر راهمان بگذارد. وقتی از خداوند چیزی را طلب می‌کنید، از او بخواهید که راهنمایی‌تان کند. به او ایمان داشته باشید و مطمئن باشید که هر آنچه که او خودش برای شما بخواهد خیر و نیکی است. اگر کمی هوشیار باشید، قدرت ضمیر ناخودآگاه خود را آنقدر بالا می‌برید که می‌توانید هر صدایی را بشنوید. حتی همان صدای نازکی که از ته قلب‌تان می‌گذرد و طنینش درون‌تان می‌پیچد. برای این کار ابتدا باید صادق باشید. بپذیرید که چه مشکلی دارید که از رحمت خداوند به دور هستید.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
نویسنده رسمی
نویسنده رسمی
مدیر بازنشسته
Jun
2,581
3,013
167
19
مشـهد
b10b51c04afaa65ea3b4a6d913cf40e5ce55f2f8_1625420813.jpg

کتاب: نجواگر اثر الکس نورث

پیشنهاد به: @Bloom @سایــه @نجـوا @آتـریـسـا

علت پیشنهاد:
باتوجه به مدت زمانی که باهاشون آشنام، فهمیدم مثل خودم با اینکه از موارد ماورایی می‌ترسن اما بازهم کشش دارن به سمت اینجور مقاله‌ها و کتاب‌ها؛ علاوه بر این موضوع، کتاب نجواگر انقدر جذابه که بنظرم اصلاً نمیشه از خوندنش گذشت:‌)

توضیحات:
«نجواگر» رمانی پلیسی، مخوف و هیجان‌انگیز از نویسنده‌ای مرموز با نام مستعار الکس نورث است، نویسنده‌ای که با اولین کتابش مخاطبان را حسابی شگفت‌زده کرده است. این داستان روایتگر زندگی چند نسل است ــ داستان پدر و پسری که در شهری کوچک در گیرودار تحقیقات برای دستگیری قاتلی زنجیره‌ای گرفتار می‌شوند؛ سرشار از کابوس و دلهره اما درعین‌حال پر از عشق، غم، فقدان و شروع دوباره.
«نجواگر»، با ته‌مایه‌های روان‌شناختی، داستانی جذاب، هیجان‌انگیز و پر از تعلیق را برای شما به ارمغان می‌آورد، جوری که زمین گذاشتن کتاب سخت خواهد بود.
«نجواگر» کتابِ منتخب سردبیران نیویورک تایمز، نامزد بهترین کتاب جنایی ـ معمایی سایت گودریدز در سال 2019 و جزء جدایی‌ناپذیر فهرست پرفروش‌های نیویورک تایمز و ساندی تایمز برای هفته‌های متوالی بوده و به زبان‌های گوناگون ترجمه شده است.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مدیر ارشد بازنشسته + نویسنده ادبی
نویسنده رسمی
مدیر بازنشسته
May
3,702
9,688
193
رَهـایـی
95170.jpg

کتاب: کتابخانه نیمه شب
پیشنهاد به: @زهرا.م @Fatemeh.m

علت پیشنهاد:
خوندن این کتاب صرفاً به این معنی نیست که یه رمان بخونی و بیشتر به زندگی‌ات توجه کنی. وقتی می‌خونیش حس عجیبی داری و برای من توجه به خودم رو نه بلکه توجه به اطرافیانم رو بیشتر کرد... اینکه چه چیزهای ساده‌ای می‌تونه روشون تاثیر گذار باشه و فکر می‌کنم این کتاب برای شما هم جذاب و جالب باشه. موضوع خوبی داشت.
قسمت‌هایی از کتاب:
"تنها راه یاد گرفتن، زندگی کردنه."
"هوگو با حالتی خردمندانه گفت: اما اگه همیشه دنبال معنای زندگی بگردی، هرگز زندگی نمی‌کنی."
"هرگز همراهی ندیدم که به اندازه‌ی تنهایی بتواند با انسان همراه شود."

توضیحات:
اگر شانس این را داشته باشید که به کتابخانه نیمه شب بروید و خودتان تمام زندگی‌های دیگرتان را ببینید چه اتفاقی خواهد افتاد؟ امکان دارد هر کدام از این زندگی‌ها بهتر از زندگی حال حاضر شما باشند؟
نورا با سوالی این چنینی به سراغ کتابخانه‌ای مرموز می‌رود که بداند قصه زندگی او چطور می‌شد اگر در جایی از زندگی انتخاب دیگری می‌کرد. او زندگی‌ای پر از بدبختی و پشیمانی داشته اما در این کتابخانه فرصتی برایش فراهم می‌شود تا اوضاعش را روبه راه کند. او این انتخاب را دارد که زندگی کنونی‌اش را با زندگی جدیدی عوض کند. مسیر شغلی جدیدی داشته باشد، روابط شکست‌خورده‌اش را از نو بسازد و رویاهای کودکی‌اش را دنبال کند. او باید در این سفر به دل کتابخانه نیمه‌شب به دورن خودش نظر کند و آن چه را واقعا به زندگی‌اش معنا و ارزش می‌دهد، پیدا کند. کتابخانه‌ای با انبوهی از کتاب که هرکدام قصه یک زندگی را می‌گویند.
شما با خواندن این رمان به نوعی افسون خواهید شد تا به دنیای دیگری فرار کنید. نویسنده با داستانش این نکته مهم را گوشزد می‌کند که نباید آثاری را که دیگران بر زندگی ما می‌گذارند، نادیده بگیریم. همه چیز در زندگی مهم است حتی اگر خیلی کوچک و ناچیز باشد. باید همواره به لحظه لحظه زندگی‌مان فکر کنیم و آن را تحلیل کنیم و همه احساسات خود را در نظر بگیریم تا مانع خوشبختی خود نشویم.
این اثر مجموعه‌ای از پیام‌های زندگی را در قالب یک طرح داستانی جالب برای خواننده دارد. علاقه‌مندان به ادبیات داستانی از خواندن این کتاب لذ*ت خواهند برد.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده
مدیر بازنشسته
May
1,281
7,674
169
29
پنج قدم زیر بهشت... .
وضعیت پروفایل
آرزو دارم که گیرم در بَرَش...
1559257.jpg

کتاب: daddy long legs - بابا لنگ دراز
پیشنهاد به: @Alien
_________
دلیل پیشنهاد:
این چند روز همش فکر میکردم چی بهت پیشنهاد بدم که هم حالتو خوب کنه و هم دیدتو یکم تغییر بده. من معمولا تا ازم نخوان کتابی پیشنهاد نمیدم و اینجوری به پشنهادم نگاه نکن :/
شاید بقیه فکر کنن این کتاب خیلی بچگونه‌ست یا دخترونه، چند روز پیش یکی از کاربرای اینجا هم بهش گفت مزخرف؛اما میدونی که اهمیت نداره. راستش من نه بچم نه دختر ولی میخونمش و بالای 30 بار خوندمش؛ مزخرف هم نیست. این کتاب پر از مراقبت‌هایی از دور که جودی با نامه‌های صمیمی که نشون دهنده یه بلوغ طولانیه، براشون بال بال میزنه.
شاید بعد خوندنش فکر کنی چون یتیم بوده توجه بابالنگ درازو میخواسته؛ ولی این داستان یه داستان معمولی نیست یه جادو برای درک تصمیم های بقیه‌ست که هرچقدرم دور باشن میتونن روت تاثیر بذارن.
اینکه از مراقبت بقیه خسته بشی توی سن تو اتفاق میوفته؛ پس امیدوارم این کتابو بخونی و یکم از دارک بودن افکارت دور بشی. بهم اعتماد کن این کتاب دخترونه به اصطلاح منبع خوشبینیه. یکی از نامه‌هایی که من خیلی ازش خوشم میاد رو برات میذارم!!!
_________
پانویس:
بابا لنگ دراز عزیز:
تا حالا چیزی راجب "مایکل آنجلو" شنیدی؟
اون یه هنرمند مشهوری بود که دوران میانسالیش رو تو ایتالیا زندگی می‌کرد. همه توی کلاس ادبیات انگلیسی به نظر میاد می‌شناسنش؛ چون وقتی من فکر کردم که اون از فرشته‌های اعظمه، همه بهم خندیدند.
به اسمش میاد که فرشته باشه، نه؟
مشکل من با کالج اینه که توقع دارم چیزهایی رو بدونم که تا حالا یاد نگرفتم. بعضی وقتا خیلی خجالت می‌کشم؛ اما حالا دیگه وقتی دخترها راجب چیزی حرف می‌زنن که من نشنیدم، تو ذهنم نگه می‌دارم و توی دایرهالمعارف دنبالش می‌گردم.
روز اول یه اشتباه وحشتناک کردم. یه نفر اسم " ماریک مترلینک " رو آورد و من پرسیدم سال اولیه؟! این جوک همه جای کالج پخش شده؛ ولی در هر صورت من هم به اندازه بقیه تو کلاس می‌درخشم، حتی بیشتر از بعضی‌هاشون... .
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Who has read this thread (Total: 0) View details

بالا