قبلا جداً خیلی غر میزدم
الان... الانم میخوام ولی هر چی این طرف اون طرف رو نگاه میکنم آدمها خیلی غریبهان و سکوت کنم سنگینترم
اگه بتونم گریه میکنم (زمانهای خیلی معدود و شاید یکی دو بار در سال) و بعدش در اتاقمو میبندم میشینم فکر میکنم یا میخوابم تا بپذیرم مشکلات رو و حالم خوب بشه که بتونم حلشون کنم
چایی هم میخورم برای ناراحتیهای کوچیک نمیدونم چرا ریستم میکنه
معمولا مفقود میشم اون مواقع رو...