تازه چه خبر

انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان

با خواندن و نوشتن رشد کنید,به آینده متفاوتی فکر کنید که بیشتر از حالا با خواندن و نوشتن می‌گذرد.در کوچه پس کوچه‌های هفت شهر نوشتن با کافه نویسندگان باشید

متون و دلنوشته [ حرف دل ]

مدیریـت کل سایـت
عضو کادر مدیریت
مدیریت کل سایت
Aug
6,466
12,568
219
من ديگر ناى يادآورى
خاطره را ندارم ،
از روى خاطره ها هم
زيادى آدم رد شده ،
همان طور که از روى پل ،
همان طور که از روى روزها ..

-لويى فردينان سلين
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مدیریـت کل سایـت
عضو کادر مدیریت
مدیریت کل سایت
Aug
6,466
12,568
219
می‌گفت عشق مثل یک بیماری میمونه که تو هر آدمی یک جور بروز میکنه؛ یکی بدبین میشه یکی مهربون میشه یکی غمگین میشه یه سری هم از ترس واگیردار بودن رها می کنن میرن! من تنها حسی که دارم دلتنگیه، ولی یه سوال مثل خوره افتاده تو سرم، اگه دیگه دلتنگ کسی نشم چی؟
?روزبه معین
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مدیریـت کل سایـت
عضو کادر مدیریت
مدیریت کل سایت
Aug
6,466
12,568
219
من او را دوست داشتم.
اگر چه او هرگز چیزی نبود که آنرا نمایش می داد.
برای بازی کردن یک نقش عالی کافی ست تماشاچی ها را بخوبی بشناسید.
اگر آنها جزوء دسته ی انسانهای ساده و احساساتی باشند،
نقش آدمی صادق، عاشق و مهربان، می تواند آنها را ساعت ها میخکوب شما کند.

#حمید_جدیدی
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مدیریـت کل سایـت
عضو کادر مدیریت
مدیریت کل سایت
Aug
6,466
12,568
219
تو خنکیِ اونورِ بالشتی

‏چایِ بعدکار

‏سیگارِ نیمه شب

‏تو اولین بارون پاییزی

‏ب*غل شدن، وسطِ گریه

‏بوی خاک بارون خورده

‏تو شیرینیِ اولین حقوقی

‏بویِ خوبِ لباس نو

‏قرآنهنرورزش_ورزش

‏تو بوی یاسی

‏آبِ رو آتیش

‏رنگین کمونِ بعد بارون

‏تمومِ چیزی که من از دنیا میخوام

‏تو مجموع احوالات خوب جهانی...❤
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مدیریـت کل سایـت
عضو کادر مدیریت
مدیریت کل سایت
Aug
6,466
12,568
219
عاشق صدای آبم
مخصوصا وقتی از یه ارتفاع کم سرازیر میشه..
حوضچه کناریمون یه فَواره کوچیك داشت که نمیخواسم صداشو قطع‌ کنم..
ولی بیشتر از صدای آب، عاشق اون بودم..
بهش گفتم :

-میشه نگا کنی منو؟
+بیا
-نه؛ اینجوری نه
از اون نگاها که باهاش فقط منو ببینی!
+به دیده نیست که ، به دله !
-مگه شما هم بلدی از این حرفا ؟!
+عاشق که باشی یاد میگیری.
-میدونی ؟ اولین بار که تورو دیدم ...
+خب ، ادامش!؟
-ادامه نداره ، داستان همینجا تموم شد..
+تموم شد!؟
-در واقع شروع شد..
+خب؟ این خوب بود یا بد؟
-خوب و ‌بدش که دست خودمونه ، یه وقتا هست همین که از خواب پا میشم ذوق میکنم که با توام ، یه وقتا هم حتی نمیخوام صداتو‌ بشنوم !
+میدونی عاشق همین صداقتتم! همونجا که رُک واقعیت و تف میکنی تو صورت طرف ، همونجا میخوام دورت بگردم!
-دیوونه منم عاشق همینم که میتونم واقعیتا رو بهت بگم ، که مثه این جدیدا نیستی ، لازم نیست از خود واقعیم‌ کم کنم برات ، خوب و بدمو باهم قبول داری.
+آره منم راضیم از خودم!
-الان دقیقا همون مدلی شدی که نمیخوام صداتو بشنوما!
+خب حالا ! .. نگفتی ، اولین بار که منو دیدی بعدش چی‌شد ؟؟
-هیچی ؛ فقط «یک نفر آمد و احوال مرا ریخت بهم» ، بعدشم نرفت ! موند ور دلم...

#وحیدعیسوی
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مدیریـت کل سایـت
عضو کادر مدیریت
مدیریت کل سایت
Aug
6,466
12,568
219
تنها بدیش این بود که خیلی خوب بود..
بعضی از آدم ها انقدر خوب هستن که نباید بهشون نزدیک شد.
باید اون ها رو از دور دید، از دور سلام کرد، از دور لبخند زد، از دور دوست داشت...
شاید این هم یک جور داشتن باشه،
آخه زندگی متخصص اینه که آدم های خوب رو ازت بگیره!

#روزبه_معین
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مدیریـت کل سایـت
عضو کادر مدیریت
مدیریت کل سایت
Aug
6,466
12,568
219
کاش خبرهایِ خوب سر زده از راه میرسیدند. دستِمان را میگرفتند و میبردند جایی که نه غم باشد نه دوری. نه دلتنگی باشد نه فاصله. نه تنفری باشد نه بیزاری. نه ترسِ از دست دادنی باشد نه ناتوانیِ فراموش کردن.
کاش دستِ اتفاقهایِ خوب آنقدر قوی بودند که میشد تمامِمان را یکجا بهشان بسپاریم. که دیگر فوبیایِ فردایِ دوباره در وجودمان تکثیر نکند و ریشه ی خوشی هایمان را به یکباره نخُشکانَد..

"فرگل مشتاقی"
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مدیریـت کل سایـت
عضو کادر مدیریت
مدیریت کل سایت
Aug
6,466
12,568
219
عزیز غم‌زده‌ی من؛ مهم نیست که کامل نیستی. در کامل بودن کسالتی هست که حتماً ازش خسته خواهی شد. حتی لازم نیست این‌قدر برای پنهان کردن ضعف‌هات تلاش کنی چون بیش‌تر از کنترلت خارج می‌شوند و از جایی که نمی‌دانی، بیرون می‌زنند و لابد آن وقت بیش‌تر خجالت‌زده می‌شوی. دست بردار از این‌که همیشه نقش آدم خوب و قوی و کامل را بازی کنی. بازنده بودن آن‌قدرها هم ترسناک نیست و کامل نبودن حتی راحت‌تر است. وقتی از تصور کامل بودن دست برداری می‌توانی دیگران را هم درک کنی و از قضاوت کردن رها شوی چون همه‌ی ما در طیفی از خاکستری زندگی می‌کنیم و اصلا آدمی، همین است ...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مدیریـت کل سایـت
عضو کادر مدیریت
مدیریت کل سایت
Aug
6,466
12,568
219
گوشه‌ی دفترش نوشته بود: «آدما برمیگردن گاهی، صرفا واسه اینکه مطمئن بشن رفتنشون درست بوده..»

-زهره احمدی
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مدیریـت کل سایـت
عضو کادر مدیریت
مدیریت کل سایت
Aug
6,466
12,568
219
نفـس بكش؛ عميق، آرام، شادمان.بگو غم رد شود كه قلبت آرامگاه اندوه نيست.

-نزار قبانی
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Who has read this thread (Total: 0) View details

بالا