تازه چه خبر

انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان

با خواندن و نوشتن رشد کنید,به آینده متفاوتی فکر کنید که بیشتر از حالا با خواندن و نوشتن می‌گذرد.در کوچه پس کوچه‌های هفت شهر نوشتن با کافه نویسندگان باشید

[خط بنفش] دوره دوم کارگاه دلنوشته نویسی

  • شروع کننده موضوع Lidiya
  • تاریخ شروع
  • بازدیدها 295
  • پاسخ ها 12
وضعیت
موضوع بسته شده است.
مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
Nov
2,887
4,994
149
وضعیت پروفایل
آۿــآې مـڔڈمـ ډڹــێا، بــشڼۊيـڋ پــڗؤإك مــڕآ!! ڨلب مڕا دڒ ڄڛـم ۿأێڜ زڼډآنې ڪۯډ ۉ بڔڊ،ڀښ بىٵۈريد ڨڵب مڔٳ...
اجتماعی

چه شاد بود آن کس که در خیالش، پایان مشکلات را خودکشی می‌پنداشت؛ اما نمی‌دانست که خودکشی آغاز تمام مشکلات بود.
زمانی که بر لبه‌ی پشت بام می‌ایستی و به آسمان می‌نگری و احساس رهایی در رگ هایت موج می‌زند، اما کافی‌ست نگاه کوچکی به زیر پایت بیاندازی و جنازه‌ی از هم گسسته‌ی خود را بر روی خیابان تصور کنی؛ آیا باز هم آن رهایی در رگ هایت جریان دارد؟
اگر کمی شهامت را در خون هایت به جریان بیاندازی، دیگر نیازی نیست که به لبه‌ی پشت بام پناه ببری.

۱۳۹۹/۱۲/۲۳
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
Nov
2,887
4,994
149
وضعیت پروفایل
آۿــآې مـڔڈمـ ډڹــێا، بــشڼۊيـڋ پــڗؤإك مــڕآ!! ڨلب مڕا دڒ ڄڛـم ۿأێڜ زڼډآنې ڪۯډ ۉ بڔڊ،ڀښ بىٵۈريد ڨڵب مڔٳ...
نیهیلیسم

هر روزِ این دنیا، همچون فرا رسیدن قیامت است؛ روزی یک بار در صور دمیده می‌شود و همه مردم یک بار می‌میرند و دگر بار زنده می‌شوند.
یکی از درد می‌میرد، یکی از فقر و دیگری از تنهایی.
افسوس به حال پیرمردی که با چشمانی اشک‌بار و چهره‌ای خجل، دست گدایی دراز می‌کند و در بین مردم می‌چرخد.
افسوس به حال مادری که از کتک های پسر، از درد به خود می‌پیچد؛ و افسوس به حال کودکی که در آرزوی داشتن پدر و مادری، از تنهایی می‌میرد.
و به همین راحتی انسان‌ها، یکی پس از دیگری رو به انقراض می‌روند؛ و تماشای این جهان لذ*ت چندانی ندارد.

۱۳۹۹/۱۲/۲۳
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
وضعیت
موضوع بسته شده است.

Who has read this thread (Total: 0) View details

بالا